سینما مان شان

Veronica

ورونیکا

خلاصه‌ی فیلم:

ورونیکا و دوستان هم‌کلاسی‌اش از روی کنجکاوی مراسم احضار روح برگزار می‌کنند اما پس از آن متوجه می‌شود جسمش به تسخیر نیرویی ماورایی و خطرناک درآمده است.

امتیاز در سایت IMdb (از ده امتیاز):۶.۴

امتیاز در سینما مان شان(از پنج امتیاز):۳

داستان فیلم:

ورونیکا دختری نوجوان است که در دبیرستانی مذهبی تحصیل می‌کند.از آنجایی که مادر از صبح زود تا نیمه‌شب مشغول کار در یک کافه است،ورونیکا ناچار است به جز تحصیل،مراقبت از سه خواهر و برادر کوچکش را هم برعهده بگیرد.

روزی که قرار است یک خورشیدگرفتگی رخ بدهد،ورونیکا به همراه دو نفر از همکلاسی‌هایش و با استفاده از یک تخته‌ی اویجا،در زیرزمین مدرسه مراسم احضار روح برگزار می‌کنند.هدف او این است که بتواند با پدر متوفایش ارتباط برقرار کند.اما حین مراسم ورونیکا دچار مشکل شده و بیهوش می‌شود.مسوول بهداری مدرسه،مشکل او را به کم‌خونی و ضعف ربط می‌دهد.

پس از آن روز،ورونیکا در گوشه‌و‌کنار خانه و خیابان و مدرسه شاهد تصاویری موهوم و اتفاقاتی غیرقابل‌توضیح می‌شود.به‌نظر می‌رسد نیرویی ماورایی وارد فضای خانه شده که هدفش آسیب‌زدن به او و برادر و خواهرانش می‌باشد.کابوس‌های شبانه و آسیب‌های جسمانی و تصاویر غیرعادی ‌باعث می‌شود ورونیکا دوباره ماجرای احضار را مرور کند.مادر روحانی نابینا و مرموزی که در مدرسه شاغل است،به او می‌گوید که گرفتار نیرویی اهریمنی شده است و با احضار روح،دریچه‌ای را گشوده که تا آن را نبندد،کابوس‌ها و آزارها پایان نخواهد یافت.

برای این کار ورونیکا ناچار است دوباره مراسم را برپا کرده و با تکمیل مناسک،کار را تمام کند اما دوستانش دیگر حاضر نیستند درگیر تجربه‌ای دیگر بشوند و او را همراهی نمی‌کنند.

ورونیکا که هر روز بیش‌تر درگیر نیروهای ماورایی شده و از طرف دیگر نمی‌تواند ادعایش را به دیگران از جمله مادرش ثابت کند،تصمیم می‌گیرد مراسم را با برادر و خواهران کوچکش برگزار کند.اما این موضوع باعث حمله‌ی مستقیم به آنها و خانه می‌شود و چاره‌ای نمی‌ماند جز فرار از خانه.در آخرین لحظات بحرانی خانه،ورونیکا ناگهان با حقیقتی تلخ در مورد این طلسم مواجه می‌شود.

درباره‌ی فیلم:

فیلم در واقع یک ترسناک حسابی آمیخته با مبانی روانشناختی است!قهرمان داستان دختر نوجوان کاملا ساده و مثبتی است که زندگی بیش از توان روحی او،مسوولیت و گرفتاری بر سر راهش قرار داده:مادری که از صبح زود تا پاسی از شب برای امرار معاش چهار فرزند یتیم خود مشغول کار است.خواهرها هم در سن و سالی نیستند که بتوانند امور خودشان را اداره کنند و همین که بتوانند درسشان را بخوانند و بازی‌های کودکانه داشته باشند و در شرایط دشوار به خواهر بزرگشان تکیه کنند،کافیست.برادر نیز آنقدر خردسال و بی‌دفاع است که پرستاری تمام‌وقت حتی برای حمام‌کردن و خواباندن نیاز دارد.در این آشفته‌بازار،نیازهای روحی و عاطفی ورونیکا (که خود در حساس‌ترین سن و در دوران بلوغ به سر می‌برد)،فراموش می‌‌شود.او ناچار است ستون خانه باشد و از بچه‌های دیگر مراقبت کند؛غذایشان را بدهد؛حمامشان کند؛به درسشان برسد؛به مدرسه برده و بازگرداند و... .

به همه‌ی اینها اضافه کنید بار سنگین این اضطراب را که با دیگر همکلاسی‌های خود تفاوت دارد.همکلاسی‌ها شاد و بازیگوش هستند و پارتی‌های پنهانی همراه با سیگار و مشروب می‌دهند و دوست‌پسرهایی برای خود انتخاب کرده‌اند.اما ورونیکا نه تنها فرصت این کارها را ندارد،بلکه به‌نظر می‌رسد کم‌خون هم هست و بر خلاف دیگر دخترهای طبیعی،هنوز سیکل ماهانه‌ی خود را هم تجربه نکرده است.

اینجاست که بار خستگی و تنهایی،او را سوق می‌دهد به این سمت که با تخته‌ی اویجا(احضار روح) با پدر فوت‌شده‌اش ارتباط گرفته و لااقل با او درددل کند.همه‌ی اینها همان نیروی شری هستند که فضای خانه و زندگی او را به تسخیر درآورده.

فیلم سعی کرده از تمام تمهیدهای کلیشه‌ای ژانر وحشت از نوع ماورایی استفاده کند:تخته‌ی اویجا،مراسم احضار،راهبه‌ی نابینایی که خودش هم ترسناک است،تاریکی،خانه‌ای با معماری عجیب و درب‌های بی‌شمار،حمام،کابوس،تصاویر غیرطبیعی در خیابان،علایم تسخیرشدگی و... .و البته آن غافلگیری بزرگ فیلم هم که در انتهای داستان رخ می‌دهد،در نوع خود بارها و بارها در سینمای جهان تکرار شده است و ابتکار جدیدی ندارد.به همه‌ی اینها اضافه کنید بازی نه‌‌چندان مناسب بازیگر نوجوان فیلم را.

اما به عنوان یک فیلم درجه‌ی دوم ژانر وحشت می‌توان شب‌هنگام به تماشایش نشست و کمی ترسید و کمی لرزید و بهره برد!به هر حال طرفداران این سبک،هیچ گزینه‌ای را از دست نخواهند داد!