سینما مان شان

حمال طلا

رضا کیفی که کارش حمل دستی طلا در بازار است،تصمیم می گیرد راههای میان بری برای رسیدن به پول را امتحان کند و به این منظور دست به ریسکهای بزرگی در بازار مالی و طلا می زند.

(لطفا پرونده‌ی کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.)

خانه دختر

دختری جوان درست روز قبل از مراسم عروسی‌اش از دنیا می‌رود.دوستان او که به موضوع مشکوک هستند،شروع به تحقیق در این مورد می‌کنند.

(لطفا پرونده‌ی کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.)

جان دار

جشن ازدواجی با درگیری و قتل به پایان می رسد.خانواده ی مقتول برای رضایت دادن،شرطی را تعیین می کنند که به قربانی شدن عضو دیگر خانواده منجر خواهد شد.همین باعث دو دستگی و اختلاف بین اعضای خانواده می شود.

(لطفا پرونده‌ی کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.)

اِئو(خانه)

مرد سالمندی در خانه اش درگذشته و وقتی بستگان از جمله تنها دخترش سرمی رسند،متوجه وصیت خاصی می شوند که او در زمان حیات به ثبت رسانده.

(لطفا پرونده‌ی کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.)

خوک

کارگردان معروفی که ممنوع‌الکار است،احساس می‌کند از طرف همه‌ی نزدیکانش فراموش شده.هنگامی که قاتلی زنجیره‌ای اقدام به قتل سینماگران معروف می‌کند اما به سراغ او نمی‌آید،این احساس طردشدگی به اوج خود می‌رسد.

(لطفا پرونده‌ی کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.)

چهارراه استانبول

دست تقدیر عده‌ای را که در تلاش برای فراهم‌کردن پول هستند،به ساختمان پلاسکو می‌کشاند.

(لطفا پرونده‌ی کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.)

خفه گی

پرستاری جوان و منزوی،درگیر مشکلات زندگی یکی از بیماران روانی خود شده و کم‌کم قدم به حریم زندگی او و همسرش می‌گذارد.

(لطفا پرونده‌ی کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.)