سینما مان شان

Splice

پیوند

نوع فیلم	علمی تخیلی/درام/ماجرایی
کارگردان	وینچنزو ناتالی
بازیگران اصلی	سارا پولی.........(السا) آدریان برودی......(کلایو) دلفین شانیک.....(درن) ابیگیل چو..........(کودکی درن)
مدیر فیلم برداری	تتسو ناگاتا
موسیقی	کایریل آوفرت
تدوین	میشله کونروی
سرپرست جلوه های ویژه	رابرت مونرو
کشورتولیدکننده	کانادا/فرانسه
سال تولید	۲۰۱۰
مدت فیلم	۱۰۳ دقیقه

امتیاز جهانی فیلم در IMDb(از 10 نمره): ۵.۹

امتیاز فیلم در سینما مان شان (از 5 نمره): ۳.۵

خلاصه ی فیلم:

یک زوج بیولوژیست موفق می شوند ژنوم چند گونه ی جانوری را با هم ترکیب کرده وموجودی جدید خلق کنند.این موضوع باعث می شود آنها تصمیم خطرناکی گرفته وژن های جدید را روی کروموزوم انسانی نیز آزمایش کنند.نتیجه تولد موجودی عجیب است.این دو نفر ناچارند از موجود جدید نگهداری کنند در حالی که کم کم تغییرات مخلوق آزمایشگاهی بر زندگی شخصی خالقین او نیز اثر می گذارد.

داستان فیلم:

یک زوج پژوهشگر که در پژوهشگاه تحقیقات بیولوژیکی کار می کنند،موفق می شوند ژنوم چند گونه‌ی جانوری متفاوت را با هم ادغام کرده وگونه ای جدید از موجودات زنده خلق کنند.السا وکلایو یک جانور ماده ویک جانور نر به نام های جینجر وفرد را در اختیار پژوهشگاه می گذارند.در آزمایش های اولیه این دو موجود گرایش های عاطفی جالبی نسبت به یکدیگر نشان می دهند.السا پس از این پیروزی،مصر است تا این ترکیب ژنتیکی را روی کروموزوم انسانی نیز آزمایش کند اما مدیران پژوهشگاه به شدت مخالفت کرده واین کار را غیر اخلاقی وغیر قانونی می نامند.

سرانجام السا وکلایو با پافشاری السا تصمیم می گیرند این کار را پنهانی انجام بدهند.السا یک DNA انسانی مونث اما ناشناس را به عنوان پایه قرار داده وعملیات دو نفره شروع می شود.آنها بارها به بن بست می رسند اما السا اجازه ی ناامیدی به کلایو نمی دهد تا این که بالاخره موفق می شوند ترکیبی جدید ایجاد کرده ودر دستگاه قرار بدهند.اما سرعت رشد سلولی جنین بسیار زیاد است وخیلی زود متولد می شود.السا وکلایو از همان ابتدا متوجه می شوند مخلوقشان از نظر ظاهری دارای نواقص زیادی است وبا توجه به نیش زهرآلودی که در انتهای دمش دارد،می تواند خطرناک باشد.کلایو مصر است آن را از بین ببرند اما السا مانع می شود وپی می برد که می تواند از طریق عاطفی وبا صحبت کردن با موجود جدید رابطه برقرار کند.کلایو با این کار مخالف است واصرار دارد که این موجود ناقص‌الخلقه را از بین ببرند.آنها پی‌می‌برند که رشد سلولی در این موجود تازه‌متولد‌شده بسیار سریع است.السا با این تصور که به هرحال این موجود خودش به زودی خواهد مرد،اصرار دارد که در این مدت کوتاه بیشتر روی او تحقیق کنند.این درحالی‌است که جانور جدید هم اعضایی از انسان وهم اعضایی از حیوانات پیوند‌خورده دارد.

آنها برای موجود جدید نام درن را انتخاب می‌کنند وپس از یک هفته موفق می‌شوند او را با میوه‌های شیرین وسبزیجات تغذیه کنند.السا علیرغم مخالفت کلایو با درن مانند یک دختربچه برخورد می‌کند وپی‌می‌برد که درن می‌تواند بیاموزد وخواندن ونوشتن را هم یادبگیرد.کمی بعد در حالی‌که درن بزرگتر شده آنها ناچار می‌شوند آزمایشگاه را ترک کرده ومخلوقشان را پنهانی به یک انبار متروکه ببرند.دراین مدت آنها چنان سرگرم درن شده‌اند که از جینجر وفرد غافل شده ودر نتیجه در روزی که از این دو موجود در حضور محققان ودانشمندان ورسانه‌ها رونمایی می‌شود،جینجر وفرد به یکدیگر حمله‌ور شده ویکدیگر را می‌درند.

هرچه درن بزرگتر می‌شود،کلایو والسا نیز بیشتروبیشتر به او علاقه‌مند می‌شوند.آنها در مزرعه متوجه می‌شوند که هنوز بسیاری از خصوصیات درن را نشناخته‌اند وذره‌ذره با آنها مواجه می‌شوند از جمله این‌که می‌فهمند او گوشتخوار هم هست .وقتی درن به سن بلوغ می‌رسد،کم‌کم به شرایطش معترض است واصرار دارد از مزرعه خارج شود .السا دیگر نمی‌تواند درن را کاملا کنترل کند وگاهی رفتارهای غیر‌قابل‌پیش‌بینی هم از او سرمی‌زند.اما به هرحال درن آنها را همچون والدینش دوست دارد.السا تصمیم می‌گیرد با کمک لوازم آرایش خودش،درن را هم آرایش کند و تازه می‌فهمد که او می‌تواند دختری زیبا باشد.روزی وقتی السا از طرف درن تهدید می‌شود،او را به تخت بسته وبی اعتنا به ضجه‌هایش،نیش انتهای دمش را قطع می‌کند.کلایو سرمی‌رسد وتلاش می‌کند درن را نجات بدهد.

در غیاب السا،درن که غریزه‌های جنسی‌اش بیدار شده،به کلایو نزدیک شده وکلایو نیز مقاومتی دربرابرش نمی‌کند.السا سرزده وارد میشود وشاهد روابط آن دو است.او کلایو ودرن را ترک می‌کند وبه خانه‌اش می‌رود.کلایو به دنبالش رفته ودر حالی ‌که سعی دارد همه چیز را توضیح بدهد،پی می‌برد که السا از کروموزوم‌های خودش برای خلق درن استفاده کرده.آنها دوباره به مزرعه بازمی‌گردند ولی درن که ظاهرا به پایان عمرش رسیده،بسیار ناتوان وبیمار است .السا وکلایو تا آخرین لحظه بربالین او می‌مانند وسپس دفنش می‌کنند.در همین زمان رییس پژوهشگاه که توسط برادر کلایو از ماجرا باخبر شده،خودش را به مزرعه می‌رساند واصرار دارد درن را ببیند.اما به او خبر می‌دهند که درن به مرگ طبیعی مرده.ناگهان آنها مورد هجوم موجودی عجیب قرار می‌گیرند که شباهت بسیاری به درن دارد اما مذکر است.معلوم می‌شود درن پیش از مرگ فرزندی را به دنیا آورده است.موجود جدید به السا حمله می‌کند.کلایو تلاش می‌کند او را نجات بدهد اما در این درگیری هر دو از پای درمی‌آیند.مدتی گذشته والسا که باردار است با پژوهشگاه قراردادی امضا می‌کند که فرزندش را به آنها بسپارد.

از جملات فیلم:

السا:ما این کار رو به انجام می رسونیم،میدونی چرا؟چون ما برای شکست ساخته نشدیم.

کلایو:آره خب،گاهی این اصل علمی رو فراموش می کنم!

درباره‌ی فیلم:

این اصطلاح را خودم برای نام فیلم کشف کرده‌ام!دقیقا نمی‌دانستم عنوان فیلم را چگونه به فارسی ترجمه کنم که در زبان ما نیز زیبا وکوتاه باشد اما Splice به معنای این است که قطعات کنده‌شده وجدا‌شده از جایی را به هم بچسبانیم وچیز جدیدی خلق کنیم.من در این مورد با توجه به این‌که با فیلمی علمی تخیلی سروکار داریم،واژه‌ی «پیوند»را مناسب دیدم.

آزمایش‌های ژنتیکی همواره از مسایل بحث‌برانگیز ومشکل‌ساز میان دانشمندان علوم زیستی وگروه‌های اخلاق‌گرا بوده.فیلم پیوند با حمایتی ظریف از دسته‌ی دوم،تلاش دارد ثابت کند که دستکاری‌های ژنتیکی وخلق موجودات جدید در مراحل پیشرفته می‌تواند تمام قواعد اخلاقی ووجدانی را که انسان در گذر قرن‌ها برای خویش ساخته،زیر‌ و‌ رو کند.

نیت دانشمندان فیلم در ابتدا فقط خیر است اما کم‌کم غرور ناشی از کسب پیروزی باعث می‌شود آنها دست به تجربیات خطرناک‌تری زده وکروموزوم‌های انسانی را وارد آزمایشات کنند.انسان جدا از جسمش،موجود پیچیده‌ایست وهمین پیچیدگی‌های خاص وناپیدای اوست که باعث پدیدآمدن علوم انسانی شده است.جانور ترکیبی وپیوندی فیلم نیز به جز ظاهر عجیبش،تمام این پیچیدگی‌های اختصاصی انسان را همراه دارد:کنجکاوی برای دانستن،حسد،غرور،آموختن،انتخاب وعشق تمام آن احساساتی هستند که توسط دو دانشمند وبه نوعی خالقان ووالدین این موجود ،نادیده گرفته شده بودند.مشکل اینجاست که غریزه آن هم از نوع حیوانی‌اش نیز همراه اوست واین غریزه به او فرمان می‌دهد که برای بقای نسلش به سمت هر جنس مخالفی کشیده شود ونسل بعدی را تولید کرده وبعد هم بمیرد.نسل بعدی هم دقیقا همین غریزه را دنبال می‌کند بدون آنکه واقعا بداند چرا.زیرا او علیرغم ظاهرش وبرخی احساساتش یک انسان نیست.حداقل می توان گفت که به طور کامل انسان نیست.

جلوه‌های ویژه‌ی فیلم نسبتا خوب وتمیز از کار درآمده‌اند به جز آن سکانس نوزادی  که کمی حضور کامپیوتر در حرکات سر وبدن او محسوس بود.آدریان برودی وسارا پولی هم به خوبی مکمل یکدیگرند وبلندپروازی،کنجکاوی،ترس،سقوط وخستگی یک زوج را که ناچارند علم وعشق را به هم بیامیزند،خیلی خوب ایفا کرده‌اند.

البته ناگفته نماند که من از سکانس پایانی فیلم چندان راضی نیستم.این که قهرمان داستان از هیولای داستان یا موجود فضایی یا روح شیطانی وخلاصه موجود مرموز داستان فرزندی در شکم داشته باشد تا علامت نامیرایی محسوب شود،تقریبا آنقدر تکرار شده که به صورت یک پایان‌بندی آماده وکنسروی درآمده،یعنی هرکس در پایان‌بندی فیلمش می‌ماند،فورا یک قوطی از این سس باز می‌کند ومی‌چسباند ته فیلمش!با بقیه کاری ندارم ولی از فیلمی که چنین برنامه‌ریزی شده ومحکم پیش می‌رود قطعا انتظاری بیش از این می‌رود.

برای آن چند نفر دوست عزیزی که در نظرسنجی وبلاگ،ژانر علمی تخیلی را انتخاب کرده‌اند،حتما تماشای Splice را توصیه می‌کنم.