سینما مان شان

درباره سینمای مان و سینمای شان

متروپل (232)

سینما مان شان
سینما مان شان درباره سینمای مان و سینمای شان

متروپل (232)

متروپل

نوع فیلم نوآر شهری/اکشن
کارگردان مسعود کیمیایی
بازیگران اصلی

 مهناز افشار....(خاتون)

محمدرضا فروتن...(امیر)

پولاد کیمیایی.....(کاوه)

شقایق فراهانی...(فخرالنسا)

ساعد سهیلی....(خسرو)

سحر دولتشاهی...(خواهر خسرو)

مدیرفیلم برداری علیرضا زرین‌دست
تدوین مصطفی خرقه‌پوش
موسیقی بهزاد عبدی
طراح گریم سعید ملکان
سال تولید  1392
مدت فیلم 88 دقیقه

 

خلاصه‌ی فیلم:

در شبی بارانی زنی مجروح به سینمامتروپل سابق پناه می‌برد که حالا تبدیل به باشگاه بیلیارد شده است.مردانی که داخل سینما هستند تصمیم می‌گیرند به او کمک کنند.

امتیاز در سینما مان شان(از پنج امتیاز):2

داستان فیلم:

خاتون زنی جوان است که به تازگی همسرش را از دست داده است،این درحالیست که او همسر دوم مرد بوده و حالا همسر اول که فخرالنسا نام دارد،قصد کرده تمام اموالی را که به خاتون داده شده،پس بگیرد.او مردی به نام مظفر و نوچه‌هایش را استخدام کرده که با تهدید یا حتی کشتن خاتون،اسناد و مدارک را به دست بیاورند.

مطفر ابتدا به سراغ بهشته می‌رود؛زنی که بانی آشنایی خاتون و همسرش بوده.بهشته در برابر تهدیدها و کتک‌های مظفر،ناچار آدرس خانه‌ای را که خاتون و پسرش در آن مقیم هستند،به آنها می‌دهد ولی خودش با خاتون تماس گرفته و او را در جریان ماجرا قرار می‌دهد.

خاتون موفق می‌شود پسرش را جایی پنهان کند ولی خودش قبل از فرار،به چنگ مظفر می‌افتد.آنها پس ضرب‌وشتم،قصد انتقال او را دارند ولی در اثر یک سانحه،زن جوان موفق به فرار می‌شود و در حالی‌که مجروح و خسته است،سر از خیابان لاله‌زار و تنها مکانی که هنوز چراغش روشن است یعنی سینما متروپل درمی‌آورد.

سالن سینما اکنون تبدیل به باشگاه بیلیارد شده و تنها افراد داخلش،امیر و کاوه و کارگرشان خسرو هستند.خواهر خسرو که از شوهرش به آنجا پناه آورده هم پنهانی در ساختمان حضور دارد.آنها متوجه خاتون می‌شوند که زخمی و تکیده به ستونی تکیه داده.امیر و کاوه ابتدا دچار تردید می‌شوند ولی خاتون قول می‌دهد که پس از کمی استراحت آنجا را ترک کند.کمی بعد او ماجرای زندگی‌اش را شرح می‌دهد و به این ترتیب امیر و کاوه اجازه نمی‌دهند زنی جوان و آسیب‌دیده آواره‌ی خیابان‌ها شود.با رسیدن مظفر و افرادش،آنها به دفاع از خاتون برمی‌خیزند و پس از درگیری موفق می‌شوند مهاجمان را دور کنند.

اما ناگهان خود فخرالنسا همراه با وکیلش سرمی‌رسد.خاتون اصرار دارد از پشت در با او صحبت کند.درحالی که مظفر مصر است که در را شکسته و خاتون را بکشند،فخرالنسا به حرف‌های هووی خود گوش داده و متوجه بی‌گناهی او و فرزندش می‌شود.او خاتون را رها کرده و به دنبال زندگی خود می‌رود.

 

درباره‌ی فیلم:

شما احتمالا از طرفداران پروپاقرص سینمای کیمیایی هستید و یا برعکس،هیچ علاقه‌ای به سبک کاری ایشان ندارید.فرقی نمی‌کند چون در هر دو صورت هیچ ارتباطی به این فیلم ندارد!چون اگر از دسته‌ی اول باشید احتمال اینکه از تماشای فیلم سرخورده شوید،زیاد است؛اما اگر از دسته‌ی دوم هستید هیچ بعید نیست فیلم را دوست داشته باشید!

متروپل را شاید بتوان فیلم زنانه‌ی کیمیایی نامید.این بار هم قهرمان زخم‌خورده و تنهای داستان یک زن است و هم ضدقهرمان پرنفوذ و بی‌رحم که در فیلم‌های کیمیایی معمولا آقا،رییس،خان و... نامیده می‌شود،اینجا یک زن است.اما به نسبت همین جهان زنانه،نمی‌توان فخرالنسا را دقیقا یک ضدقهرمان نامید.او فقط از روی احساسات و حسادت زنانه‌‌اش کمر به کشتن خاتون بسته و جالب این‌که دو شخصیت داستان(برخلاف مردهای کیمیایی که حسابشان را با خون و چاقو پاک می‌کردند!)متمدنانه و صادقانه می‌نشینند دو طرف میز مذاکرات(بخوانید دو طرف یک در!)و با چند جمله‌ی کوتاه،به سرعت کدورت‌ها را کنار گذاشته و با هم کنار می‌آیند!کلا همین که یک زن برای کشتن هوویش این همه نفوذ داشته باشد و نصف شهر در تصرفش باشد،به خودی‌خود بامزه است.

حتی صحنه‌های زدوخورد هم که همواره پای ثابت فیلم‌های کیمیایی بوده،این‌بار پشت درهای بسته رخ می‌دهد.حال یا جهان کیمیایی تلطیف شده و یا کارگردان قدیمی ما پیرتر از آن شده که تحمل کار روی صحنه‌های پرتنش را داشته باشد.

برخلاف فیلم‌های قبلی،این فیلم جمله‌ی جالب چشمگیری ندارد که بشود نوشت الا همان جمله‌‌ی معروفی که بهشته در مورد بادبان و کشتی می‌گوید و در جشنواره هم باعث خنده و تمسخر تماشاگران شده بود.البته به نظر من خنده‌دارتر از این مونولوگ،گریم و بازی مهناز افشار به نقش زنی سالخورده است که در ابتدا و انتهای فیلم ظاهر می‌شود و ما در واقع شاهد روایت او از آن شب بارانی هستیم.با آن صدای کلیشه‌ای لرزان و چشم‌هایی که به زور نیمه‌بسته نگه داشته شده‌اند،احتمالا ایشان باید صد سال را هم رد کرده باشند!

به هرحال اگر بی‌تعصب به نوآرهای خیابانی این کارگردان نگاه می‌کنید،تماشای فیلم می‌تواند برایتان سرگرم‌کننده باشد.


موضوع فیلم: سینما مان (ل م ن) ، فیلم های اکشن ، فیلم های نوآر شهری
نامهای شناخته شده: مهناز افشار , محمدرضا فروتن , پولاد کیمیایی , ساعد سهیلی

تاريخ : | | نویسنده : سینما مان شان |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.