کوچه بی نام
| نوع فیلم | درام |
| کارگردان | هاتف علیمردانی |
| بازیگران اصلی |
فرهاد اصلانی......(حاج مهدی) باران کوثری................(محدثه) پانته آ بهرام..................(فروغ) فرشته صدر عرفایی.....(احترام) ستاره پسیانی...........(فاطمه) ملیسا ذاکری.............(نسیبه) محمدرضا غفاری..........(حمید) امیر آقایی....................(بابک) |
| مدیرفیلم برداری | محمود کلاری |
| موسیقی | افشین عزیزی |
| تدوین | امیر ادیب پرور |
| طراح گریم | ایمان امیدواری |
| سال تولید | 1393 |
| مدت فیلم | 77 دقیقه |

خلاصهی فیلم:
یک خانوادهی سنتی و مذهبی درگیر ماجراهایی ناخواسته میشوند که باعث برملا شدن رازی بزرگ در گذشتهی خانواده میشود.
امتیاز در سینما مان شان(از پنج امتیاز):3

داستان فیلم:
حاج مهدی کاسب مومن و خوشنامی است که در محلهای قدیمی و سنتی همراه با خانوادهاش زندگی میکند.همسرش احترام زنی مومن است که بیشتر وقتش را صرف امور مذهبی و مسجد و مجالس روضه میکند.سه دختر حاج مهدی هر یک اخلاقهای مخصوص خود را دارند:فاطمه دختر بزرگتر ازدواج کرده اما به اعتقادات مادرش کاملا پایبند است.دختر دوم که محدثه نام دارد حاضر نیست به رسوم خانواده و محله تن بدهد و تلاش دارد زندگی متفاوتی برای خود بسازد.او که از نظر پوشش و آرایش و رفتار مورد شماتت مادر و خواهر بزرگترش قرار میگیرد و به همین دلیل مدام با بقیهی اعضای خانواده درگیر میشود،پنهانی با مردی متاهل به نام بابک روابطی دارد زیرا تصور میکند بابک پس از ازدواج او را با خود به خارج از کشور خواهد برد.دختر کوچکتر که نسیبه نام دارد نیز دل به پسرعمویش حمید بسته که بعد از مرگ زودهنگام پدرش،همراه با مادرش در طبقهی پایین خانهی آنها زندگی میکند.
حمید پسری سربهزیر و محبوب است که در مغازهی حاج مهدی مشغول به کار است اما وقتی کاری در خرمآباد پیدا میکند تصمیم میگیرد راهی آنجا بشود.از طرف دیگر مدتهاست روابط عاشقانهای میان حمید و نسیبه شکل گرفته اما مادر حمید که متوجه این علاقه شده،به شدت با انها برخورد کرده و مانع ابراز آن توسط بچهها میشود.او برخوردی سنگین با نسیبه دارد و از او میخواهد وارد زندگی پسرش نشود.اما وقتی حمید به او اطلاع میدهد که تصمیم دارد به محض بازگشت،در این مورد با حاج مهدی صحبت کند،مادرش خشمگین شده و مخالفت میکند.به همین دلیل مرافعهای میان مادر و پسر رخ میدهد.

حاج مهدی که همواره از نظر عاطفی و مالی از حمید و مادرش حمایت کرده،اصرار میکند که او به جای اتوبوس با هواپیما برود اما صبح روز بعد خبر میرسد هواپیمای این پرواز سقوط کرده و همین خبر باعث به هم ریختن تمام خانواده میشود.همگی دست به کار میشوند تا بلکه خبری از حمید پیدا کنند.بعد از اینکه احوال آنها میان امید و ناامیدی در نوسان است،حاج مهدی به سرعت راهی خرمآباد میشود و با خبری تلخ بازمیگردد.معلوم میشود تمام مسافران هواپیما کشته شدهاند.
درحالیکه جمع خانواده روزهای سختی را میگذرانند و مادر حمید حاضر نیست مرگ فرزندش را بپذیرد،نسیبه نامهای را پیدا میکند که حمید پیش از رفتن برای او نوشته و در آن دلیل اصلی مخالفت مادرش با ازدواج آن دو را مطرح کرده.بعد از آن پدر ناچار میشود راز بزرگش را با نسیبه و محدثه درمیان بگذارد.

دربارهی فیلم:
کوچهی بینام دقیقا همان مشکلی را دارد که قبلا هم بارها درمورد فیلمهای دیگر هاتف علیمردانی نوشتهام:شلوغ و متفرق.تعداد زیاد آدمهایی که مقابل دوربین حرکت میکنند بیآنکه شخصیت مشخصی برای بیننده پیدا کنند و انبوهی خرده روایت که هیچ اهمیتی در داستان اصلی فیلم ندارند.به عنوان مثال سکانس سقوط پسربچه به داخل چاه،واقعا چه کارکردی در فیلم دارد؟تا حدی که خود شخصیتهای فیلم و خود بچه هم بلافاصله این اتفاق مهم را فراموش میکنند و به خط اصلی داستان میپردازند!در واقع فیلمساز اصرار داشته حتما سکانسی سخت را در فیلم گنجانده باشد؛سکانسی که من نامش را گذاشتهام«سندرم دربارهی الی...» و طی آن جماعتی از آدمهای فیلم به هر دری میکوبند تا یکی را نجات بدهند.حالا این سکانس در بدنهی این فیلم چه کارکردی دارد؟
اغراق و شلوغکاری در فیلم آنقدر زیاد است که از مسیر منطقی خارج میشود و این هم یکی از خصوصیات ثابت فیلمهای علیمردانی است.یعنی وقتی میخواهد بگوید که این خانواده مذهبی و سنتی هستند و مادر چنین تفکراتی دارد،آنقدر روی این موضوع مانور میدهد که بیشتر به مضحکه تبدیل میشود.از پخت و پز و جاروکردن مداوم او و جلسات مسجد که بگذریم،کفن پوشیدن و خوابیدن در تختخواب چه معنایی میدهد؟واقعا خانمهای مذهبی برای اثبات دیانت خود دست به چنین اعمالی میزنند؟اصلا چند خانم مذهبی(آن هم تا این حد)را میشناسید که شب به همراه دخترهای جوانش روی پشتبام خانه بخوابد؟

همین شلوغی در مورد شخصیت محدثه هم وجود دارد.بازی باران کوثری گرچه خوب است و بسیار دقیق و ظریف متوجه رفتارها و حرکات دختری در این موقعیت اجتماعی شده،اما در این راه آنقدر شلوغ میکند و به تکرار میرسد که ارزش واقعی کارش را زیر سوال میبرد.محدثه تمام خصوصیات یک «دختر بد» را یکجا در خود جمع کرده:دوستپسر(حالا بخوانید یک مرد متاهل)دارد؛اهل نماز و روزه و مسجد نیست؛بدحجاب است؛بددهن است؛حرمت مادر و بقیهی بزرگترها را نگاه نمیدارد؛در کار خانه هیچ کمکی به مادرش نمیکند؛درس نمیخواند؛اموال بقیه را بیاجازه برمیدارد؛سریالهای ماهواره را تماشا میکند؛از پول پدرش کش میرود؛سیگار میکشدو....آیا واقعا برای نشان دادن وضعیت محدثه دو سه مورد از این موارد کافی نبود؟واقعا باید بیننده را اینهمه شیرفهم کرد؟
بازی فرهاد اصلانی مثل همیشه عالیست اما مشکل اینجاست که شخصیت حاج مهدی به شدت محو و غیرمنطقی ترسیم شده.او مردی مومن است و نان را از زمین کوچه و از زیرپای عابران برمیدارد ولی در برابر دختر جوانش که آشکارا با مرد بیگانه در محله دیده میشود و پنهانی سیگار میکشد،هیچ واکنشی ندارد.پدر مهربان بودن هم دقیقا باید معیار و اندازهای داشته باشد ولی حاج مهدی وقتی دخترش را در این وضعیت میبیند،حتی آثار نگرانی هم بر چهرهاش پدیدار نمیشود!

بعضی بازیهای بد به خصوص ملیسا ذاکری در نقش نسیبه و پانتهآ بهرام که این سالها کلیشهی ثابت زن دوم و صیغهای بوده،نقطهی ضعف اصلی فیلم است.از همه بدتر انتخاب امیر آقایی برای نقش بابک است که به شدت ناهمگون به نظر میرسد.آیا واقعا امیر آقایی میتواند جایگزین مرد متاهل جذاب و زبانریزی باشد که دل دختر بازیگوش خانواده را ربوده و به خاطرش حاضر است هر کاری بکند؟نه دلبریهای کودکانه،نه بدبینیهای عاشقانه و نه وداع اشکبار هیچکدام بر قامت امیر آقایی نمینشینند.
فیلم از ابتدا بر پایهی یک راز بنا شده اما تمام رفتارهای فروغ و حاج مهدی از ابتدای فیلم باعث میشود بیننده از ابتدای فیلم متوجه موضوع بشود و کشف این راز نیز نمیتواند غافلگیری خاصی ایجاد کند.البته با درنظرگرفتن این نکته که موضوعاتی مشابه این معما در چند سال اخیر به نحو چشمگیری در سینمای ما تکرار شده و هیچ تازگی و نوآوری در آن دیده نمی شود.

در هر صورت اگر به فلیمهای خانوادگی و درام علاقهمندید،میتوانید این فیلم را هم در فهرست تماشایتان اضافه کنید.
موضوع فیلم: سینما مان (ک گ) ، فیلم های درام
نامهای شناخته شده: فرهاد اصلانی , باران کوثری , پانته آ بهرام , امیر آقایی
