سینما مان شان

درباره سینمای مان و سینمای شان

پیش از آن که بخوابم (267)

سینما مان شان
سینما مان شان درباره سینمای مان و سینمای شان

پیش از آن که بخوابم (267)

Before I go to sleep

پیش از آن که بخوابم

 

خلاصه‌ی فیلم:

کریستن بعد از یک حادثه،دچار اختلال حافظه شده و بعد از اینکه هر شب به خواب می‌رود،همه چیز را فراموش می‌کند و هر روز باید از اول هویت گذشته‌ی خود را کشف کند.در این میان تشخیص راست و دروغ ادعاهای اطرافیان،کار دشواریست که او هر روز بر عهده دارد.

 نوع فیلم  تریلر معمایی
 کارگردان  راون جاف
 بازیگران اصلی

نیکول کیدمن..........(کریستن)

کالین فرث....................(بن)

مارک استرانگ.......(دکتر نش)

 مدیرفیلم برداری  بن دیویس
 موسیقی ادوارد شیرمور
 تدوین  ملانی الیور
 کشورتولیدکننده

 انگلستان/امریکا

سوئد/فرانسه

 سال تولید  2014
 مدت فیلم  92 دقیقه

امتیاز در سایت IMdb (از ده امتیاز): ۶.۳

امتیاز در سینما مان شان(از پنج امتیاز):۲.۵

 

داستان فیلم:

کریستن در حالی از خواب بیدار می‌شود که مطلقا چیزی از گذشته‌اش به یاد نمی‌آورد.مردی که همراه اوست،بن نام دارد و شوهر کریستن است و برایش شرح می‌دهد که او چند سال پیش دچار سانحه‌ی رانندگی شده و از آن زمان دچار اختلال حافظه گشته و هر شب وقتی به خواب می‌رود،همه‌چیز را فراموش می‌کند.در واقع بن هر روز صبح وظیفه دارد اطلاعات زندگیشان را تکرار کند.او همه‌ی دیوارها را با عکس‌هایی از گذشته‌ی مشترکشان پر کرده تا کریستن با دیدن آنها خاطراتش را به یاد بیاورد.

کمی بعد از اینکه بن خانه را ترک می‌کند،مردی تلفنی تماس گرفته و خودش را متخصص اعصاب و روان معرفی می‌کند.دکتر نش شرح می‌دهد که مدتیست پزشک معالج کریستن است و هر روز با او ملاقات می‌کند.او نکاتی از گذشته را کشف کرده اما ادعاهای او با صحبت‌های بن تعارض دارد.

کریستن متوجه می‌شود خاطرات محو و گنگی از یک دوست صمیمی و قدیمی به نام کلیر دارد ولی بن حاضر نیست اطلاعات مفیدی راجع به او بدهد.کریستن سرانجام موفق می‌شود کلیر را پیدا کرده و با او گفتگو کند اما آنچه کلیر تعریف می‌کند خود ماجرایی دیگر است.   

        

بن،دکتر نش و کلیر هر یک اطلاعاتی از گذشته را در اختیار او قرار می دهند که با یکدیگر تعارض دارند و هر یک مدعی هستند که در حال محافظت از او هستند.حقیقت این است که آگاه‌شدن به برخی اتفاقات گذشته ( که حالا فراموش شده‌اند) وضع روحی کریستن را بدتر می‌کند.

او سعی می‌کند صحبت‌های اطرافیان را در کنار هم قرار داده و گذشته‌ی پر راز و رمز خود را کشف کرده و روز حادثه را به یاد بیاورد.

درباره‌ی فیلم:

فراموشی همواره یکی از بهترین مصالح برای ساخت فیلم پلیسی- جنایی- معمایی بوده است.اینکه کسی به هر دلیلی حال یا آسیب مغزی و جسمی یا مشکل روحی و روانی،فراموش کند که در گذشته چه مسیری را طی کرده،می‌تواند خلائی بزرگ برای داستان ایجاد کند و یک فیلم معمایی جز همین خلاء بزرگ دیگر چه می‌خواهد؟فیلم شروعی خوب دارد و بیننده نیز چون کریستن ناچار است ادعاهای اطرافیان را باور کند زیرا هیچ پیشینه‌ای از ماجرا ندارد و حتی با شخصیت‌ها همان‌طوری آشنا می‌شود که خود را به قهرمان سرگشته‌ی فیلم معرفی می‌کنند. فیلم از آن دسته آثار معما محوریست که اطلاعات را قطره‌قطره در اختیار قهرمان داستان و بیننده قرار می‌دهد.روش کار این است که قهرمان سرگشته‌ی فیلم نیز چیزی بیش از بیننده نمی‌داند که هدایتش کند.این است که همراهی با چنین شخصیتی می‌تواند جذاب باشد.فیلم برای این رازگشایی سه فرد را سر راه کریستین قرار می‌دهد:دکتر نش به عنوان مداواگر،بن به عنوان همسر،کلیر به عنوان دوست صمیمی.از طرف دیگر کریستین با شخصیت چهارمی هم طرف است که وجهه‌ی ناآشنای خودش است.یعنی او باید کشف کند کریستین سابق (قبل از فراموشی) چه کارهایی انجام داده؛چگونه زنی بوده و چه راست و دروغ‌هایی به اطرافیانش تحویل داده؛تا چه میزان محبوب یا منفور اطرافیانش بوده.

اما مشکل اصلی اینجاست که این شخصیت‌ها به عنوان ارکان داستان و بدنه‌ی معما به حد کافی پرداخته نشده‌اند.اتفاقا تکلیف بیننده با کریستن روشن است:او هیچ از گذشته به یاد نمی‌آورد بنابراین بار اصلی پیشبرد داستان باید بر دوش دیگران باشد:بن،نش و کلیر.اما هر سه شخصیت آنقدر سریع و راحت وارد داستان می‌شوند و سریع و راحت هم از داستان کنار گذاشته می‌شوند که فرصتی برای بیننده باقی نمی‌ماند تا دچار تردید و تعلیق بشود.ماجراهای گذشته راحت کشف می‌شوند و راحت هم انکار می‌شوند و همه به خصوص کریستن هم همه‌چیز را به سادگی می‌پذیرند و باور می‌کنند.اصولا این همه آدم‌های منفعل و گره‌هایی که بیهوده زده‌شده و بی‌منطق هم باز می‌شوند،یک ایده‌ی درخشان را با تمام قوا به هدر داده‌اند!به همین دلیل هر چه فیلم جلوتر می رود،منطق روایی خودش را هم فراموش می‌کند:کریستن به راحتی در شهر تردد می‌کندو با کلیر در گرینویچ قرار می‌گذارد و بدون مشکلی هم به خانه بازمی‌گردد،ولی در انتهای فیلم وقتی کلیر در مورد محل خانه‌ی بن از او سوال می‌کند،کریستن یادش می‌اید که فراموشی دارد و اصولا آدرس خانه‌ی جدیدش را نمی‌داند.

روند فیلم باعث شده بازیگران معروف فیلم هیچ تلاشی برای بهبود نقش‌ها نداشته باشند و آن را در حد یک تله‌فیلم ساده پایین بیاورند.

با این وجود اگر فیلم‌ها را به سه گروه آنها که حتما باید دید؛آنها که هرگز نباید دید؛آنها که می‌توان دید تقسیم کنیم،این فیلم از دسته‌ی سوم خواهد بود.یعنی یک‌بار دیدنش منفعتی ندارد ولی ضرری هم ندارد! و شاید طرفداران تم‌های معمایی زن‌و‌شوهری و خیانت،حتی از تماشای فیلم خرسند هم باشند.


موضوع فیلم: سینما شان (B) ، فیلم های معمایی
نامهای شناخته شده: نیکول کیدمن , کالین فرث

تاريخ : | | نویسنده : سینما مان شان |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.