سینما مان شان

درباره سینمای مان و سینمای شان

معرفی فیلم سالی (288)

سینما مان شان
سینما مان شان درباره سینمای مان و سینمای شان

معرفی فیلم سالی (288)

Sully

سالی

 

خلاصه ی فیلم:

هواپیمای مسافربری که دچار مشکل شده با تصمیم خلبان سالی روی رودخانه‌ی هادسون فرود می‌آید و از حادثه‌ای هولناک نجات می‌یابد اما این آغاز مشکلاتی برای اوست.

نوع فیلم

درام/ماجرای حقیقی

کارگردان کلینت ایستوود
بازیگران اصلی

تام هنکس............(سالی)

آرون اکهارت...(جف اسکایلز)

لورا لینی....(همسر سالی)
مدیرفیلم‌برداری تام استرن
تدوین  بلو موری
موسیقی  کریستین جیکوب
کشورتولیدکننده امریکا
سال تولید ۲۰۱۶
مدت فیلم ۹۶ دقیقه

امتیاز در سایت IMdb (از ده امتیاز):۷.۵

امتیاز در سایت متاکریتیک(از صد امتیاز):۷۴٪

امتیاز در سینما مان شان(از پنج امتیاز):۳

 

داستان فیلم:

چسلی سولنبرگر معروف به سالی خلبان باتجربه و خوش‌نامیست اما روزی هواپیمایی که سالی هدایتش می‌کند دقایقی بعد از برخاستن از فرودگاه نیویورک با دسته‌ای از پرندگان مهاجر برخورد کرده و هر دو موتورش را از دست می‌دهد.کنترل پرواز از خلبان می‌خواهد که به فرودگاه بازگردد اما سالی بر اساس تجربیات خود مطمئن است که نمی‌تواند هواپیما را به فرودگاه برساند.او برای پیشگیری از سقوط هواپیما بر روی ساختمان‌ها و خیابان‌های شهر،به ناچار روی رودخانه‌ی هادسون (در مرکز شهر نیویورک) فرود می‌آید.درحالی‌که مسافران در میان آب سرد رودخانه و هوای برفی سرگردان مانده‌اند،نیروهای امدادی شهر به سرعت دست به کار شده و موفق می‌شوند تمام ۱۵۵ سرنشین هواپیما را نجات بدهند.اقدام سالی از طرف رسانه‌ها به شدت مورد ستایش قرار می‌گیرد و مسافران هواپیما که جان سالم به در برده‌اند،او را به چشم یک قهرمان نگاه می‌کنند.

اما این همه‌ی ماجرا نیست.پس از حادثه،سازمان امنیت هوانوردی تحقیقات وسیعی را شروع می‌کند تا میزان تقصیر و خطای خلبان مشخص بشود.آنها معتقدند سالی فرصت و توانایی کافی برای بازگرداندن هواپیما به فرودگاه را داشته و انتخاب رودخانه کاری غیرحرفه‌ای و خطرناک بوده.آنها چند خلبان دیگر را در موقعیت مشابه در شبیه‌سازی پرواز قرار می‌دهند و همه‌ی آنها هواپیما را به فرودگاه برمی‌گردانند.اما سالی همچنان به تصمیمی که گرفته اطمینان دارد.در این شرایط او تحت فشار روحی زیادی قرار گرفته؛از یک سو گروهی او را قهرمان می‌دانند و گروهی خطاکار.به این ترتیب ممکن است آینده‌ی شغلی او نیز به خطر بیفتد و همین موضوع باعث نگرانی شدید سالی می‌شود.

جلسه‌‌ی سازمان امنیت پرواز برگزار می‌گردد و سالی سعی می‌کند آنها را قانع کند که در شرایط خاص و در وضعیت حقیقی حادثه،بهترین عمل ممکن را انجام داده.او سرانجام موفق به اثبات ادعایش شده و تبرئه می‌شود.

درباره‌ی فیلم:

فیلم برگرفته از یک ماجرای واقعیست.۱۵ ژانویه ۲۰۰۹ هواپیمای ایرباس A320  با ۱۵۵سرنشین شامل ۱۵۰ مسافر و ۵ خدمه،فرودگاه لاگواردیای نیویورک را به مقصد سیاتل ترک کرد و البته قرار بود توقفی کوتاه در فرودگاه شارلوت داگلاس هم داشته باشد.اما درست سه دقیقه بعد از برخاستن از باند فرودگاه،دسته‌ای از غازهای وحشی کانادایی با هواپیما برخورد کرده و منجر به از کار افتادن هر دو موتور هواپیما می‌شوند.خلبان چسلی سولنبرگر که ۴۲ سال سابقه‌ی پرواز داشت،هواپیمای در حال سقوط را روی رودخانه‌ی یخ‌زده‌ی هادسون فرود آورد.به این ترتیب حادثه بدون تلفات جانی و با کمترین آسیب جسمی به سرنشینان به پایان رسید.درحالی‌که عامه‌ی مردم از سالی یک قهرمان ساخته بودند،عوامل شهری نیویورک و در رأس آنها مایکل بلومبرگ شهردار تلاش کردند ثابت کنند که آنها با اقدام به‌موقع و صحیح باعث نجات یافتن مسافران شده‌اند و از یک فاجعه جلوگیری کرده‌اند.در این میان طبعا نگاه کارشناسان تفاوت‌های اساسی با مردم عادی داشت.آنها این حرکت خلبان را ریسکی هولناک معرفی کردند که گرچه ختم به خیر شد،اما می‌توانست به این خوبی هم تمام نشود.

مسلما این تحقیقات تا اعلام رأی نهایی چند روز به طول انجامید و بیشترین فشار روحی متوجه خلبان پرواز بود.کسی که به گفته‌ی همسرش در فیلم،همه فراموش کرده‌اند که خودش هم یکی از آن ۱۵۵ نفری بوده که چند روز پیش از مرگ حتمی نجات یافته.

اما فیلم تا چه اندازه توانسته این بحران روحی و این فضای انتظار را نشان بدهد؟اصولا در این قبیل موضوعات،آنچه باعث جذابیت کار می‌شود و بیننده را تا پایان با خود درگیر می‌کند،روند تحقیقات و فراز و فرودهای آن است اما روند پرونده در این فیلم آنقدر ساده و دم‌دستی پرداخت شده که از کارگردان همیشه منتقد و دقیقی مثل ایستوود بعید است.

عوامل سازمان امنیت هوانوردی در نیمه‌ی اول ماجرا چنان رفتارهای سرد و خصمانه‌ای دارند که گویا همگی برای محاکمه‌ی یک تروریست یا قاتل دور هم جمع شده‌اند و در پایان ناگهان با چند جمله‌ی ساده،متحول شده و اعتراف می‌کنند که سالی بر حق است.واقعا ادله‌ی اثباتی سالی برای ایجاد این تحول چقدر محکم و منطقی بوده؟حتی شخصیت کمک‌خلبان هم درست به بیننده معرفی نمی‌شود.او در واقع خلبان دوم ماجراست اما آیا همین اندازه که گاهی پیدایش بشود و شوخی‌های بامزه تحویل بدهد و در پایان هم بگوید حق با سالی است،کافیست؟یا به عنوان مثال نقش همسر سالی در فیلم تا چه اندازه اثرگذار است؟زنی که در نماهایی کاملا تکراری و محدود،گوشی به دست درحال مکالمه است و البته دیالوگ‌های مهم و به یاد ماندنی هم به زبان نمی‌آورد.اگر این همسر فقط صدایی پشت گوشی بود چه تفاوت محسوسی داشت با حال که لورا لینی (بازیگری توانا که بارها بازی‌های خوبی از او دیده‌ایم) او را به تصویر هم کشیده؟!

جلوه‌های ویژه‌ی ضعیف در ساخت حادثه را هم که نادیده بگیریم،برش‌های متوالی زمانی که دلیل خاصی هم ندارند و حتی تغییر بیهوده‌ی دیدگاه (از خلبان به مسافران یا از مسافران به خدمه ) فیلم را به مرزهای کسالت و رکود نزدیک کرده.

به گمان من در زیرگونه‌ی ماجرایی و حادثه‌ای فیلم‌های بسیار بهتری را پیش از این دیده‌ایم که با نگاهی منصفانه «سالی» نمی‌تواند با آنها برابری کرده و فیلمی ماندگار تلقی شود.آنچه باعث توفیق نسبی و شهرت فیلم بوده،بیشتر ماجرای واقعی حادثه و احساسات عمومی است که هنوز کمرنگ نشده و این ربطی به فیلم ایستوود ندارد.البته نباید نقش تام هنکس را هم نادیده گرفت زیرا او بازیگری موجه و بدون حاشیه است که همواره موفق شده جمعیت زیادی را به سینما بکشاند.


موضوع فیلم: سینما شان (S) ، فیلم های درام ، فیلم های ماجرایی
نامهای شناخته شده: تام هنکس , آرون اکهارت , لورا لینی

تاريخ : | | نویسنده : سینما مان شان |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.