هفت ماهگی
| نوع فیلم | درام |
| کارگردان | هاتف علیمردانی |
| بازیگران اصلی |
حامد بهداد............(مهرداد) باران کوثری.................(رعنا) پگاه آهنگرانی.............(طناز) هانیه توسلی.........(سالومه) محمدرضا علیمردانی....(فرزاد) فرشته صدرعرفایی.......(مادر) احمد مهرانفر......(امیرحسین) بهناز جعفری...........(نسرین) |
| مدیرفیلم برداری |
محمود کلاری کوهیار کلاری |
| تدوین | امیر ادیب پرور |
| طراح گریم | ایمان امیدورای |
| موسیقی | افشین عزیزی |
| سال تولید | ۱۳۹۴ |
| مدت فیلم | ۷۷ دقیقه |
خلاصهی فیلم:
مهرداد و رعنا در انتظار تولد فرزندشان هستند اما نگرانی و شکی که رعنا نسبت به همسرش دارد،باعث ایجاد اختلاف میان آنها شده.اتفاقات پیشبینینشدهای نیز رخ میدهد و خانواده را به سوی نابودی پیش میبرد.
امتیاز در سایت IMdb (از ده امتیاز):۲

داستان فیلم:
رعنا ماه هفتم بارداری را سپری میکند و از آنجا که یک بار تجربهی ناموفقی در این زمینه داشته،بسیار نگران و مضطرب است.همسرش مهرداد اصرار دارد او این دو ماه باقیمانده را در شمال کشور و نزد خانوادهاش سپری کند اما رعنا که نشانههایی از خیانت شوهرش کشف کرده،حاضر به ترک خانه نیست.مهرداد اصرار دارد که رعنا بر اثر بارداری بیش از حد شکاک و بدبین شده و همین موضوع مدام باعث درگیری و مشاجره میان آنها میشود.
مادر مهرداد نیز در طبقهی بالای آنها زندگی میکند و خواهرش طناز هم مدتیست همسرش را ترک کرده و به همانجا آمده.همسر طناز با خانواده درگیر شده و آنها را تهدید میکند.رفتارهای لاابالی و زنندهی طناز و دوستش سالومه باعث شده رعنا از آنها فاصله بگیرد درحالیکه حضور همیشگی سالومه در جمع خانواده باعث سوءظن او شده.
سرانجام مهرداد موفق میشود همسرش را برای استراحت به شمال بفرستد اما بر اثر حادثهای،رعنا دچار مرگ مغزی شده و مهرداد با دیدن یک پیام در گوشی او،دچار شک و تردید میشود.او که روابط پنهانی با سالومه داشته،پی میبرد داماد خانواده نیز درگیر این روابط با سالومه بوده است. او همچنین پی میبرد دوست صمیمی و معتمدش نیز روابطی با طناز دارد.در همین زمان سالومه اعتراف میکند که او و داماد خانواده عامل حادثهای هستند که برای رعنا رخ داده و از این بابت اظهار پشیمانی میکند.مهرداد نیز در اوج پشیمانی و به قیمت از دست دادن رعنا،فرزندش را در آغوش میکشد.

دربارهی فیلم:
یک فیلم از میان انبوه فیلمهایی که چند سال است در سینمای ما به اپیدمی تبدیل شده و قصد دارد نشان بدهد که موج بیاخلاقی و خیانتهای زناشویی و بیبندوباری روابط تا چه اندازه در میان طبقهی متوسط غیرمذهبی جامعه رونق گرفته و آدمها در روندی متداول،در باتلاقی از خیانت و دروغ فرو رفتهاند.فراوانی تولید این فیلمها به حدی رسیده که به نظر میرسد همگی بهصورت سریدوزی و فقط با جایگزینکردن شخصیتها در فرمول ثابت،تولید و اکران میشوند.این میان فقط بازیگران و نام شخصیتها و شغلشان تغییر میکند و به جز این،هیچ نوآوری و ابتکاری در آنها به چشم نمیخورد که بتوان به آیندهی هنری کارگردانهایشان امیدوار شد.
آدمهای بد قصه به گلدرشتترین شکل ممکن بد هستند،طناز در تکتک صحنههای حضورش یا در حال حرکات عشوهگرانه است یا در حال ادای فحش و الفاظ رکیک.سالومه به وضوح در حال فریب اوست و به او اطلاع میدهد که متاهل بودن،دلیلی بر از دست دادن دیگر مردان نیست.شعارزدگی فیلم تا آنجاست که پای مادر را هم به وسط میکشد و قصد دارد نشان بدهد که مادر احساسی به شوهر درگذشتهاش ندارد (پس چرا باید فرزندانش وفاداری را آموخته باشند؟)و تمام مدت پای سریالهای ترکی ماهواره است.

روابط پنهانی فیلم هم نیازی به کشف ندارند و از ابتدا همهچیز معلوم است.بنابراین بیننده از دیدن این روابط غافلگیر نشده و به همین دلیل فراز و فرودی در قصه رخ نمیدهد.سالومه به عنوان «دوست» از ابتدای فیلم در داستان حضور دارد.دوستی که صبح تا شب و شب تا صبح در جمع خانواده حضور فعال دارد و در تمام خوشیها و مرافعات آنها همراه است.وقتی بازیگری خاص مثل هانیه توسلی در قالب این نقش ظاهر میشود،برای بیننده شکی نمیماند که قطعا این سالومه نقشی در داستان دارد و چه نقشی جز همان که رعنا به آن شک دارد:رابطهی پنهانی با مهرداد.بنابراین دیدن خلوت این دو فقط بخشی از روند منطقی ماجرای فیلم است و هیچ هیجان غافلگیرکنندهای برای بیننده ایجاد نمیکند.همین موضوع در مورد امیرحسین هم صدق میکند و بیننده از ابتدا میداند احمد مهرانفر برای چند دیالوگ احوالپرسی وارد فیلم نشده و حتما کاسهای زیر نیمکاسهاش است!پس وقتی مهرداد مچ او را با طناز میگیرد،فقط خودش غافلگیر میشود زیرا بیننده از ابتدا هم پی به این موقعیت برده بود!
فیلم تلاش میکند با ایجاد شبهه در مورد رعنا و مرد همراهش،بار دیگر معمایی جدید خلق کند که با توجه به سادگی و معصومیت رعنا که متاثر از زادگاهش در شهرستانی کوچک است،باز هم بیننده درگیر این تردید و شک مهرداد نمیشود و البته فیلم هم فرصت ریشهگرفتن به آن را نمیدهد و خیلی زود معلوم میشود هیچ مشکلی در کار نبوده.

شاید بدترین قسمت فیلم هم این باشد که تصمیم گرفته نشان بدهد این خیانتها و دروغها ممکن است نتایج بسیار بد و غیرقابل جبرانی به بار بیاورد مثلا به قیمت جان یک نفر تمام بشود.اما چگونه باید داستان را به این انتها رساند؟با مرگ و حذف دردناک رعنا.ولی چگونه میتوان رعنا را با همین خیانتها به کشتن داد؟فرزاد پیامک میدهد که زودباش بیا تا یک چیزی در مورد شوهرت بگویم؛او هم بیخبر راه میافتد ولی در میانهی راه زلزله میشود و سنگی از بالای کوه روی اتومبیل حامل رعنا افتاده و او را به سوی مرگ هدایت میکند.بقیه هم فورا پی به اشتباهاتشان برده و میفهمند این کارهای بد و این روابط نامشروع،آخر و عاقبت خوبی ندارد و تازه میتواند باعث مرگ یک نفر هم بشود!
باور کنید این چند جملهی آخر دقیقا پایانبندی فیلم است!

حرف دیگری برای فیلم ندارم ولی اگر سطح توقعتان از درامهای ایرانی بالا نیست و به پیگیری خیانتهای زنوشوهری علاقهمندید،شاید فیلم بتواند شما را راضی کند.
موضوع فیلم: سینما مان (و ه ی) ، فیلم های درام
نامهای شناخته شده: باران کوثری , حامد بهداد , پگاه آهنگرانی , هانیه توسلی
