سینما مان شان

درباره سینمای مان و سینمای شان

معرفی فیلم وارونگی (316)

سینما مان شان
سینما مان شان درباره سینمای مان و سینمای شان

معرفی فیلم وارونگی (316)

وارونگی

 نوع فیلم  درام
 کارگردان  بهنام بهزادی
 بازیگران اصلی

 سحر دولتشاهی.....(نیلوفر)

علی مصفا..............(فرهاد)

رویا جاویدنیا..............(هما)

شیرین یزدان بخش.....(مادر)

علیرضا آقاخانی......(سهیل)

 مدیرفیلم برداری  بهرام بدخشانی
 موسیقی  سحر سخایی
 تدوین  میثم مولایی
 طراح گریم  سودابه خسروی
 سال تولید  ۱۳۹۴
 مدت فیلم  ۸۵ دقیقه

 

خلاصه‌ی فیلم:

نیلوفر در موقعیتی قرار گرفته که متوجه می‌شود همواره دیگران برای زندگی او تصمیم گرفته‌اند.او تلاش می‌کند این‌بار خودش مسیر زندگی‌اش را تعیین کند.

امتیاز در سایت IMdb (از ده امتیاز):۶.۲

امتیاز در سینما مان شان(از پنج امتیاز):۳

داستان فیلم:

نیلوفر ضمن اینکه از مادر سالمندش نگهداری می‌کند،خیاط‌خانه‌ای را نیز مدیریت کرده و ایده‌هایی برای توسعه‌ی محل کارش دارد.به تازگی او با سهیل نیز ملاقات کرده که چندین سال قبل خواستگارش بوده و حالا مجددا به دنبال ازدواج با اوست.

آلودگی هوای تهران و پدیده‌ی وارونگی باعث می‌شود مادر دچار مشکل تنفسی شده و در بیمارستان بستری شود.وقتی پزشک به شدت توصیه می‌کند که مادر در شهری دیگر اقامت کرده و تأکید می‌کند که ترک تهران برای او حیاتی است،هما و فرهاد که خواهر و برادر بزرگتر نیلوفر هستند،تصمیم می‌گیرند او را همراه با مادر به شمال کشور بفرستند.

اما نیلوفر به دلیل اینکه کسی با او مشورت نکرده و جویای نظر او نشده،دلخور است.او از هما و فرهاد می‌خواهد وظیفه‌ی فرزندی خود را به جا آورده و آنها نیز به نوبت نزد مادر بمانند.اما آن دو وضعیت خانوادگی و شغلی خود را بهانه قرار داده و معتقدند نیلوفر به دلیل تجرد،بهترین گزینه برای همراهی مادر است.آنها در مقابل اعتراضات نیلوفر،برخورد تندی با او می‌کنند ولی حاضر نیستند حتی برای مدتی کوتاه به شهرستان بروند.

از طرف دیگر فرهاد که به شدت در مضیقه‌ی مالی قرار گرفته و درگیر طلبکارانش است،کارگاه خیاطی را که متعلق به پدرشان بوده،به یکی از طلبکارانش واگذار می‌کند و در نتیجه نیلوفر مجبور به ترک آنجا می‌شود.

مادر که کم‌‌کم متوجه شده نیلوفر تحت فشار قرار دارد،از رفتن به شمال امتناع می‌کند.در نهایت نیلوفر تصمیم می‌گیرد نه به خواست هما و فرهاد،بلکه به خواست خودش مادر را به شمال ببرد.

درباره‌ی فیلم:

«وارونگی» داستان آدم‌هایی است که خود را تصمیم‌گیرنده‌ی محض می‌دانند و داستان آدم‌هایی که برایشان تصمیم گرفته می‌شود.فرهاد،هما،سهیل همگی از دسته‌ی اول هستند و نیلوفر،مادر و حتی خواهرزاده از دسته‌ی دوم.دسته‌ی اول حتی اگر مرتکب اشتباه هم بشوند و بدانند که گاهی تصمیماتشان نادرست هم از آب درآمده،باز هم عقل کل هستند و صلاح کار دیگران را بهتر می‌دانند.فرهاد با آن‌ همه بدهی که بالا آورده و زندگی خانوادگی مشکل‌داری که ساخته،باز هم خود را محق می‌داند برای پول‌های خواهرش تصمیم‌گیری کند؛اما نیلوفر که ظاهرا موفق هم هست و قرار است کسب و کارش را توسعه هم بدهد و برای تعدادی بانوی دیگر نیز اشتغال ایجاد کرده،تا کارد به استخوانش نرسد چیزی نمی‌گوید و برای دیگران تعیین‌تکلیف نمی‌کند.

در «وارونگی» البته این تصمیم‌گیری‌های یک‌طرفه و خودخواهانه فقط از جنبه‌ی منفی نشان داده شده زیرا ما اصولا با فرهاد و هما مشکلات دیگری هم داریم!ولی در واقعیت جامعه سراغ دارم کسانی را که خود را تصمیم‌گیرنده‌ی مطلق خانواده می‌دانند حتی از جنبه‌ی مثبت!به عنوان مثال از ترس آنکه اتفاقی برای عزیزانشان بیفتد،خودشان تمام امور را بر عهده می‌گیرند.به جای خانواده فکر می‌کنند،آنها را تا مدرسه یا محل کار اسکورت می‌کنند،در هنگام بیماری به جایشان به پزشک می‌روند و به جای بیمار شرح‌حال می‌دهند،برای اطمینان از سلامت غذایشان برنامه‌ریزی می‌کنندو....در واقع مثبت یا منفی بودن وضعیت هیچ فرقی نکرده و آنچه کار را سخت می‌کند،عدم احترام به شعور و توانایی فکری طرف مقابل است.چیزی که نیلوفر را سرانجام به طغیان وامی‌دارد.

هر چه بازی سحر دولتشاهی به پختگی و قدرت رسیده،بازی ضعیف علی مصفا (با تلاش برای خراب‌کردن شخصیت فرهاد با فریادکشی‌ها و فحش‌کاری‌های بی‌دلیل) و بازی نچسب رؤیا جاویدنیا (که البته در آثار پیشین نیز بازی خوبی از او به یاد ندارم) قهرمانان داستان را به دو دسته‌ی سفیدها و سیاه‌ها تقسیم‌بندی کرده؛کاری که علیرضا آقاخانی با آگاهی اجازه نداده نقشش در یکی از این دو دسته فرو برود.حقیقت این است که به جز نیلوفر،بقیه‌ی شخصیت‌ها حتی مادر که به نوعی مشکل او بازکننده‌ی زخم‌های قدیمی خانواده است،همگی بی‌هویت و معلق در فضای کلی فلیم هستند.

«وارونگی» فیلم تأمل‌برانگیزی است که می‌توان آن را متفاوت از جریان‌های تکراری این روزهای سینمای ایران دانست.گر چه بازی‌های غیر هم‌سطح در کلیت فیلم آزاردهنده است،اما فیلم بی‌شک ارزش تماشا را دارد.


موضوع فیلم: سینما مان (و ه ی) ، فیلم های درام
نامهای شناخته شده: علی مصفا , سحر دولتشاهی , علیرضا آقاخانی

تاريخ : | | نویسنده : سینما مان شان |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.