
کارگر ساده نیازمندیم
| نوع فیلم | درام/نوآر شهری |
| کارگردان | منوچهر هادی |
| بازیگران اصلی |
بهرام افشاری..........(قدم) مهران احمدی......(رحمت) یکتا ناصر............(میمنت) سحر قریشی.....(نورسته) آتیلا پسیانی.........(جهان) سیامک صفری....(محبوب) مجید اصغری........(ارشد) سیروس همتی......(عزیز) روژین رحیمی تهرانی....(مونس) |
| مدیرفیلم برداری | روزبه رایگا |
| تدوین | موحد شادرو |
| موسیقی | بهزاد عبدی |
| طراح گریم | امید گل زاده |
| سال تولید | ۱۳۹۴ |
| مدت فیلم | ۹۰ دقیقه |
خلاصهی فیلم:
کارگر سادهی یک ساندویچی دل به دختر صاحبکارش بسته؛اما مرد پولدار پا به سن گذاشته و ظاهرصلاحی هم رقیب اوست.
امتیاز در سینما مان شان(از پنج امتیاز):۲

داستان فیلم:
قدم جوان شهرستانی سادهایست که در مغازهی فلافلی رحمت کار میکند.رحمت هر بار که خطایی از او میبیند،فورا کاغذ«کارگر ساده نیازمندیم» را به شیشهی مغازه میچسباند تا قدم مراقب رفتار خود باشد.این درحالیست که زندگی خود رحمت و خانوادهاش هم به سختی میچرخد و اختلافاتی هم با همسایهاش دارد.
قدم دل در گرو عشق دختر نوجوان رحمت به نام مونس دارد و مترصد فرصتی است که از او خواستگاری کند.رحمت وقتی از ماجرا باخبر میشود،به شدت با او درگیر شده و اخراجش میکند.قدم به نزد همولایتیاش عزیز میرود که در کارگاه ساختمانی مرد مالداری به نام جهان شاغل است.او روز بعد متوجه میشود رحمت در مغازهاش فوت کرده و پلیس که به موضوع مشکوک است،از او بازجویی میکند.جهان با اصرار عزیز و با گذاشتن وثیقه،او را آزاد میکند.

قدم تلاش میکند شغلی برای خود پیدا کند اما موفق نمیشود و از طرف دیگر حاضر هم نیست دست به کار خلافی بزند.
از سوی دیگر جهان که یک بساز و بفروش تازه به دوران رسیده و متأهل است،روابطش را با زن جوان صیغهای خود به هم زده و او را از خانه بیرون میکند.سپس از نظر مالی به شدت مراقب خانوادهی رحمت است و سرانجام مونس را خواستگاری میکند.
قدم از شنیدن این خبر برآشفته شده و به اتومبیل و کارگاه جهان حملهور میشود.جهان به او توضیح میدهد که مونس در صورت ازدواج با او هیچ آیندهای نخواهد داشت.
قدم در حین جستجوهایش با حقایق جدیدی از روابط آدمهای اطرافش مواجه شده و نمیتواند نسبت به ظلمها و بیغیرتیهای دیگران سکوت کند.او که فهمیده نمیتواند از نظر مالی مونس را خوشبخت کند و توان برابری با جهان را ندارد،با دختر وداع کرده و به سراغ زندگی خود میرود.شب هنگام جهان مقابل درب منزلش به قتل میرسد درحالیکه چند نفر مدعی هستند که به نوعی قاتل او هستند.

دربارهی فیلم:
فیلمهای منوچهر هادی اصولا یکی از این دو دسته هستند:فیلمهای تجاری خوشرنگ و لعاب که برای فروش بیشتر دست به هر ترفند سخیف و سطحپایینی میزنند؛و فیلمهای موسوم به اجتماعی که درست در نقطهی مقابل دستهی اول قرار میگیرند و صرفا به معضلات و بدبختیهای طبقهی پایین جامعه میپردازند.آدمهایی که در فلاکت خویش دست و پا میزنند و هر چه بیشتر تلاش میکنند،بیشتر غرق میشوند.«کارگر ساده نیازمندیم» همانطور که از عنوانش هم پیداست،جزو دستهی دوم است.
چند کارگر مهاجر (که ظاهرا هم ولایتی هستند اما هر یک با یک لهجهی آذری صحبت میکنند!) و یک خانوادهی مهاجر که با چنگ و دندان خودش را در تهران نگه داشته و یک دختر مهاجر که گرچه ظاهری به هم زده و تغییر نام هم داده،اما بدبختتر از همه است و یک دلال رند و فرصتطلب که با مصیبتهای این مهاجران ارتزاق میکند؛اینها همهی دارایی فیلم هستند.فیلم داستانش را سرراست شروع کرده و سرراست هم ادامه میدهد و بیشتر یادآور فیلمهای شهری و خیابانی پیش از انقلاب است که قصدشان فقط رساندن این پیام بود که تهران جای بیرحم و زشتی برای مهاجران بیپول است و البته همیشه یک بدمن هم هست که خون این بیچارهها را در شیشه میکند!البته در سالهای ابتدایی بعد از انقلاب هم نمونههایی مثل «مسافران مهتاب» همین روش را تکرار میکردند ولی امروزه بعید است چنین فرمولی بتواند مخاطب را راضی نگه دارد.
وابستگی ذهنی فیلمساز به سینمای اعتراضی پیش از انقلاب شاید از همان ابتدای فیلم و با عنوان بندی آغازین(که بسیار هم بی ربط و آزاردهنده است) هویدا باشد.شاید اگر چنین عنوان بندی را در فیلم های کیمیایی به ویژه قیصر دیده ایم،بی شک ربطی به ساختار فیلم دارد ولی اینجا جز تقلیدی نازیبا چیز دیگری را به دهن نمی آورد.

در هر صورت گرچه تماشای فیلم مزیتی به همراه ندارد،اما تماشاگر چیزی هم از دست نخواهد داد.
در پایان جا دارد یک ماجرای جالب و البته بسیار تلخ و دردناک مربوط به این فیلم را هم مطرح کنم:در ایام نمایش فیلم در مقابل یکی از سینماهای نمایش دهنده،جماعت زیادی از مردم با دیدن جمله «کارگر ساده نیازمندیم»و به تصور یافتن کار تجمع کرده بودند.
موضوع فیلم: سینما مان (ک گ) ، فیلم های درام ، فیلم های نوآر شهری
نامهای شناخته شده: یکتا ناصر , آتیلا پسیانی , سحر قریشی , بهرام افشاری
