
بدون تاریخ بدون امضا
| نوع فیلم | درام |
| کارگردان | وحید جلیلوند |
| بازیگران اصلی | امیر آقایی...............(کاوه) نوید محمد زاده....(موسی) هدیه تهرانی..........(سایه) زکیه بهبهانی...........(لیلا) |
| مدیرفیلم برداری | پیمان شادمان فر |
| موسیقی | پیمان یزدانیان |
| تدوین | وحید جلیلوند سپهر وکیلی |
| طراح گریم | عبداله اسکندری |
| سال تولید | ۱۳۹۶ |
| مدت فیلم | ۱۰۰ دقیقه |
خلاصهی فیلم:
مرگ مشکوک کودکی باعث تردید و آشفتگی دو مرد میشود که هر یک تصور میکنند ناخواسته باعث مرگ او شدهاند.
امتیاز در سایت IMdb (از ده امتیاز):۷.۲
امتیاز در سینما مان شان(از پنج امتیاز):۳

داستان فیلم:
پزشکی به نام کاوه حین رانندگی در شب و بیرون شهر،با موتورسیکلتی برخورد می کند که خانواده ای سوار آن هستند.از آنجا که به نظر می رسد کسی آسیبی ندیده،همه چیز همانجا به پایان می رسد.کاوه با اصرار مبلغی پول به عنوان خسارت به موسی که پدر خانواده است، می دهد و به علت نگرانی از وضعیت پسرکی که سوار موتور بوده،از والدینش می خواهد که او را جهت معاینه بیشتر به درمانگاه برسانند ولی مرد موتورسوار امتناع کرده و به راه خود ادامه می دهد.
کاوه که در سازمان پزشکی قانونی مشغول به کار است،صبح روز بعد در محل کارش با جسد پسربچه مواجه می شود که ظاهرا شب قبل به دلیل نامعلومی از دنیا رفته است.بررسی همکاران کاوه نشان می دهد دلیل مرگ او آلودگی با بوتولیسم بوده.موسی و همسرش که به شدت به هم ریخته و سردرگم هستند،متوجه حضور کاوه در آنجا نمی شوند.

موسی که مدتی قبل تعدادی مرغ خام را به قیمت بسیار پایین از کارگر مرغداری خریده و به خانه آورده بود،حالا متوجه می شود که مرغها در واقع لاشه بوده و قرار بوده معدوم شوند.او از تصور اینکه گوشت فاسد مرغها باعث مرگ فرزندش شده باشد،درگیر عذاب روحی شدیدی می شود.به همین دلیل به سراغ کارگر مرغداری رفته و حین درگیری باعث از پا درآمدن وی می گردد.
از سوی دیگر کاوه نیز با کنار هم قراردادن نشانه ها و با در نظر گرفتن تصادفی که در شب گذشته رخ داده،احتمال می دهد دلیل اصلی مرگ کودک،شکستن مهره گردن باشد.او مصر است علت مرگ کودک مجددا با نبش قبر او بررسی بشود گر چه ممکن است این بررسی به ضرر خودش تمام بشود.
![]()
دربارهی فیلم:
ناگفته پیداست فیلمی که محورش مرگ یک کودک باشد،دردناک و تلخ است و وقتی ادامه اش می شود سوگواری و عذاب وجدان کمرشکن یک پدر،تلختر هم می شود.فیلم داستان دو مرد است که نه با یکدیگر،بلکه با وجدان و شرافت خویش در نبرد هستند.
نکته ی مثبت فیلم بازی گیرا و تکان دهنده ی نوید محمدزاده است که دافعه و ترحمی همزمان در بیننده ایجاد می کند که پیراهن سیاه و ظاهر آشفته و چشمان سرخ و فریادهایی که از اعماق دل می کشد،تمام چیزهاییست که موسی برای اثبات خودش به بیننده نیاز دارد.
اما ابهامات فراوانی که نه تکلیف فیلم و نه تکلیف بیننده با آنها روشن نمی شود،نقطه ضعف فیلم است.به عنوان مثال ما از هیچ دیالوگ یا اتفاقی در فیلم پی نمی بریم «سایه» دقیقا چه نسبتی با کاوه دارد که اینقدر خوب او و احساساتش را می شناسد و حتی آنچه هیچ کس در پایان فیلم نمی فهمد،او حدس می زند.آیا او همسر سابق کاوه است یا دوست دخترش؟آن هم وقتی هیچ نشانی از عشق میان این دو به چشم نمی خورد.آیا او فقط یک همکار است که این هم با توجه به صمیمیت بیش از اندازه ناممکن به نظر می رسد.او خواهر یا فامیل هم نیست چون حتی یک بار هم احوال مادر بدحال کاوه را نمی پرسد.

گذشته از ایرادات پزشکی فراوان (که برای فیلمی با این مضمون نباید وجود داشته باشند)،گنگی پایان بندی فیلم هم بیننده را پادرهوا می گذارد.اینکه آیا کاوه آگاهانه و برای رهایی موسی از عذاب وجدان این کار را می کند یا برعکس،فقط کشف حقیقت برایش مهم بوده؛و البته اینکه ذهن بیننده بیشتر به سمت مورد اول هدایت شده(با توجه به اشارات سایه) تمام جدیت اثر را به سطح پیام رسانی اخلاقی و مبتذل تنزل می دهد.درست مانند فیلم قبلی جلیلوند یعنی «چهارشنبه ۱۹اردیبهشت» که باز قهرمان داستان را با بازی امیر آقایی شاهد بودیم،اینجا هم کارگردان آنقدر شیفته و متعصب به قهرمان داستان است که دوست دارد بیننده هم او را دوست بدارد و درک کند ولی مشکل اینجاست که در هر دو فیلم،شخصیت خاموش و کم حرفی داریم و از ما به عنوان بیننده انتظار می رود که ناگفته و بدون دلیل خاصی،او را درک کرده و بپذیریم درحالی که اصولا اقدامات عجیب آنها کاملا غیرقابل درک و مبهم است.
اما گذشته از همه چیز اگر به فیلم های درام علاقه مندید با تماشای این فیلم پشیمان نخواهید شد.
موضوع فیلم: سینما مان (ب پ ت ث) ، فیلم های درام
نامهای شناخته شده: امیر آقایی , نوید محمدزاده , هدیه تهرانی
