اِئو(خانه)
نوع فیلم | درام/ماجرایی |
کارگردان | اصغر یوسفی نژاد |
بازیگران اصلی | محدثه حیرت...........(سایه) رامین ریاضی...........(مجید) غلامرضا باقری.......(احمدی) میثم ولی خانی....(روحانی) |
مدیرفیلم برداری | حمید مهرافروز |
موسیقی | افشین عزیزی |
تدوین | امیر اطمینان |
طراح گریم | بهمن ارک |
سال تولید | ۱۳۹۵ |
مدت فیلم | ۷۸دقیقه |
خلاصهی فیلم:
مرد سالمندی در خانه اش درگذشته و وقتی بستگان از جمله تنها دخترش سرمی رسند،متوجه وصیت خاصی می شوند که او در زمان حیات به ثبت رسانده.
امتیاز در سایت IMdb (از ده امتیاز):۶.۹
امتیاز در سینما مان شان(از پنج امتیاز):۴
داستان فیلم:
مرد سالمندی که مدتی درگیر بیماری آلزایمر بوده،در خانه ی قدیمی خود درگذشته و گروه معدودی از بستگان و همسایگان در خانه جمع شده اند تا پیکر او را بدرقه کنند.مجید(خواهرزاده ی متوفی) تنها کسی است که در چند سال گذشته،مراقبت و رسیدگی به وی را برعهده گرفته.خیلی زود معلوم می شود متوفی وصیتی رسمی را ثبت کرده که به موجب آن خواسته جنازه اش بعد از مرگ در اختیار دانشگاه علوم پزشکی قرار بگیرد.
درحالی که مجید آماده ی فرستادن جنازه به دانشگاه است،تنها دختر او سایه سر رسیده و مانع می شود.سایه که به علت مخالفت پدرش با ازدواج او،به حالت قهر خانه را ترک کرده و سالهاست ارتباطی با پدرش نداشته،یک تنه در مقابل همه ایستاده و اصرار دارد پدرش با احترام و به روش مرسوم به خاک سپرده شود.
حاضران شامل اقوام،نماینده ی دانشگاه که برای تحویل گرفتن پیکر آمده و حتی روحانی محل،تلاش خود را می کنند تا سایه را راضی کنند اما او همچنان جنازه را در اتاق نگاه داشته و مانع از جابه جا کردنش می شود.
در این کشمکش ها و بحث ها،رازها و ناگفته هایی از گذشته برملا می شوند و البته رازها و ناگفته هایی هم همچنان پنهان باقی می مانند.
دربارهی فیلم:
با یکی از محترم ترین و بهترین نمونه هایی در سینمای ایران طرفیم که به طور کامل با بهره گیری از دومین زبان رایج این کشور پس از فارسی،ساخته شده است.نمونه های دیگری که پیش تر ساخته شده اند و زبان آذری را یا به دلیل شخصیت ها و یا به دلیل محل وقوع حوادث انتخاب کرده اند،هیچ یک به واقع از این زبان به شکل درست خود استفاده نکرده اند و آن را یا در حد لهجه به کار برده اند و یا آنقدر ساختگی بوده که جلب توجه نکرده و یا به صورت حرف زدن قاطی و یک جمله در میان بوده که به شدت گوش آزار و نچسب از کار درآمده یعنی شخصیت ها یک جمله را فارسی و یک جمله را نصفه نیمه به زبان آذری بیان کرده اند آن هم با لهجه های بی ربط به هم.بد نیست بدانید آذری هم برای خودش لهجه های مختلف و به شدت متفاوتی دارد (یادمان باشد خود آذری یک زبان است نه لهجه) مثلا گویش مردم تبریز تفاوت های فاحش آوایی و کلامی با گویش مردم مراغه یا اردبیل یا زنجان دارد.حال تصور کنید اهل یک خانواده در یک فیلم با لهجه های متفاوت سخن می گویند!
از همه بدتر بازیگران ناآشنا به زبان آذری هستند که به اصرار کارگردان چند جمله ای را حفظ می کنند و گاهی تحویل می دهند!نظیر آنچه در «قصر شیرین» یا «کارگر ساده نیازمندیم» شاهد بوده ایم.یک فیلم باید زبان خود را مشخص کرده و بر همان منوال پیش برود و در صورت نیاز به زبان های دیگر به ضرورت داستان هم باز زبانی کامل را استفاده کند.هیچ فردی در زندگی شخصی ما نیست که در زندگی روزمره هر جمله اش را به یک زبان ادا کند تا به دیگران ثابت کند زادگاه و اصالتش از کجاست!
در آثار کمدی نظیر تیپ هایی که اکبر عبدی به کار برده،حرفی نیست اما در آثار جدی و رئال هم این روش هرگز موفق نبوده به عنوان مثال سریال شهریار که در مورد زندگی بزرگترین شاعر آذربایجان و توسط کارگردانی تبریزی ساخته شد،آذری حرف زدن های نصفه نیمه و لهجه هایی که بیش از جدیت،مضحک و طنز جلوه می کرد را سرلوحه قرار داد.در دوران کودکی او و خانواده اش در میان فارسی گویی،گاهی جملات کوتاه آذری هم پرتاب میشد و در میانسالی،او مردی با لهجه ی غلیظ تصویر شد که در اوج جدیت هم کمیک به نظر می رسید.تنها بخش مورد استقبال سریال،اشعار آذری بود که در تیتراژ انتهایی به زیبایی و با تسلط کامل توسط اردشیر رستمی اجرا شد.
«اِئو» را در ابتدای مطلب از آن جهت محترم نامیدم که به تمامی با تسلط بر زبان آذری با گویش محض تبریزی ساخته شده و چهره های ناشناس بازیگران نیز همه چیز را طبیعی تر و مستندتر نشان می دهد.دوربین بیننده را همچون ناظری بی غرض بدون کوچکترین دخالتی،در اتاق های خانه و در میان عزاداران می چرخاند و چون چشمانی کنجکاو و گوش هایی تیز،پنهانی ها را از اطراف جمع آوری کرده و کنار هم می چیند تا به نتیجه ی نهایی که البته تکان دهنده است،برساند.نتیجه ای که شوک موردنظر فیلمساز را به خوبی به بیننده منتقل کرده و قضاوت نهایی را بر عهده خودش می گذارد.
مجالس ترحیم و خانه ای که فردی به تازگی در آن فوت کرده،ذاتا در فرهنگ عمومی ما ایرانی ها مقدس و محترم است که همه تلاش می کنند در چنین شرایط تاثرآوری،حتی برای چند دقیقه هم که شده معنویت را جایگزین امور روزمره کنند اما «ائو» به راحتی نشان می دهد که حتی در چنین شرایطی هم می توان هشیار بود و ظرافت هایی را کشف کرد که ممکن است پشت گریه ها و فریادها و لباس های سیاه پنهان شده باشد.
طنزهای ظریف و کوچکی هم در فیلم گنجانده شده که بدون اینکه بیننده را به خنده بیندازد،انتقادی دوستانه از زندگی طبقه ی متوسط سنتی این روزها را نشان می دهد مانند زنی که در بدو ورود به خانه ی متوفی و حین همراهی دختر گریان او،به سرعت پرده ای را از حیاط کنده و روی دیش مستقر روی زمین،پرتاب می کند تا شاید آن را از دیدگان مهمان ها مخفی کند!یا زنی که در آن بحبوحه و در خانه ای که هنوز جسدی در اتاقش موجود است،به دنبال خواستگاری و فرستادن عکس دختر یکی از مهمانان برای اقوامش است و در این میان از کار جراح دختر هم تعریف می کند!
«ائو» فیلم خوبیست و بازیگر ناشناس فوق العاده ای به نام محدثه حیرت را معرفی کرده که توانسته برخلاف بازیگران این روزها،بدون رنگ و لعاب و کلاه گیس بیش از یک ساعت بینندگان را با خود نگاه دارد.از نکات مثبت دیگر فیلم که به فرم گرایی آن باز می گردد،حضور دایمی جسد پیچیده در ترمه است که همه جا هست و تمام رازها و بحث ها در واقع در حضور او رخ می دهد و حتی در خلوت های سایه و مجید هم بی صدا و خاموش،حضور دارد اما دوربین به وضوح از به تصویرکشیدن او پرهیز می کند و به گونه ای با شرم و خجالت شاید هم ترس،سعی می کند نگاهش را از او برگرداند.اگر فیلم کوتاه مربوط به پشت صحنه را دیده باشید،پی می برید که این جنازه در صحنه کار شده یعنی خروجش از آمبولانس و آوردنش به حیاط و اتاق و حتی حضورش روی کف اتاق همگی ساخته شده اما در فیلم اصلی او را تنها یک بار هنگامی که در سکانس نهایی روی دست حاضران از خانه خارج می شود آن هم از پشت پرده ی اتاق سایه می بینیم.
نکته ی منفی فیلم هم به گمانم شلوغی بیش از حد و آدم های زیادی هستند که به خصوص در نیمه ی اول فیلم در همه جا پخش و پلا هستند و از آنجا که با دوربین روی دست پرتحرکی هم طرف هستیم،اینهمه سروصدا و شلوغی تا حدی آزاردهنده و گیج کننده است و مانع از این می شود که بیننده به درستی وارد ماجرا شده و خط اصلی ماجرا را پیدا کند.
این را هم فراموش نکنید که شاید تماشای این فیلم برای کسانی که بسیار حساس هستند ممکن است آزاردهنده و ناراحت کننده باشد.به هر حال موضوع مرگ و مجلس ترحیم و جمع عزادار در یک فیلم نمی تواند برای همه خوشایند باشد.
موضوع فیلم: سینما مان (آ-الف) ، سینما مان (ج چ ح خ) ، فیلم های درام ، فیلم های ماجرایی