
Nightmare Alley
کوچه کابوس
| نوع فیلم | تریلر/نئونوآر |
| کارگردان | گی یرمو دل تورو |
| بازیگران اصلی | بردلی کوپر.......(استن) کیت بلانشت....(لیلیت) رونی مارا..........(مالی) تونی کولت..........(زینا) ویلم دافو...........(کلم) رون پرلمن.........(برونو) دیوید استارتیرین....(پیت) |
| مدیرفیلم برداری | دان لاستسن |
| موسیقی | ناتان جانسون |
| تدوین | کام مک لاچین |
| کشورتولیدکننده | امریکا |
| سال تولید | ۲۰۲۱ |
| مدت فیلم | ۱۵۰ دقیقه |
خلاصهی فیلم:
مرد جوانی با گذشته ای مبهم به یک کارناوال نمایشی می پیوندد و سعی می کند از هر کس چیزی بیاموزد تا بتواند به رویایش که کسب درآمد عالی و شهرت است،دست بیابد.
امتیاز در سایت IMdb (از ده امتیاز):۷.۱
امتیاز در سایت متاکریتیک(از صد امتیاز):۷۰٪
امتیاز در سینما مان شان(از پنج امتیاز):۴

داستان فیلم:
مرد جوانی به نام استن که به سوی مقصدی نامعلوم در حرکت است،وارد یک کارناوال نمایشی می شود.در میان نمایشها و برنامه های کارناوال،او شاهد نمایش موجود رقت انگیزی است که گیک نامیده می شود و گر چه ظاهری انسانی دارد اما مانند حیوانات وحشی رفتار کرده و همانند حیوانات نیز نگهداری می شود.مدیر کارناوال که مردی به نام کلم است،گیک را برای مردم به نمایش گذاشته و درآمد خوبی از این برنامه کسب می کند.او به استن پیشنهاد می کند به عنوان نیروی کمکی با گروه همراه شده و حقوق و غذا و جای خواب دریافت کند.پیشنهادی که از هر نظر برای استن مورد قبول است.او برای استن تعریف می کند که چگونه می تواند یک انسان نگون بخت و بیچاره را تا حد یک حیوان پایین آورده و به گیک تبدیل کند.او این عمل را بعد از مرگ هر کدام از گیک ها،انجام داده و یک نمونه جدید برای نمایشش دست و پا کرده.

کارناوال سپس راهی منطقه ای دیگر شده و به یک گروه دیگر می پیوندد.در آنجا استن با زینا و پیت آشنا می شود که با غیب گویی و طالع بینی مردم را سرگرم می کنند.پیت که تمام ترفندهای کارش را در دفترچه ای یادداشت کرده،برخی رموز هنر فکرخوانی را به مرد جوان آموزش می دهد.گر چه او و زینا در مورد این کار و خطراتش به استن هشدار می دهند،اما مرد جوان ماجراجو پس از مرگ ناگهانی پیت،دفترچه را تصاحب می کند.
او که دلباخته دختری به نام مالی شده،از وی می خواهد که همراهش گروه را ترک کرده و با کمک یکدیگر کار مستقلی را شروع کنند.مالی ابتدا تردید دارد ولی سرانجام تصمیم می گیرد دل به عشق استن سپرده و همراه او راهی بشود.آنها نمایشهای فکرخوانی را در رستورانهای مجلل و گران قیمت اجرا کرده و سرمایه خوبی جمع می کنند اما کم کم مالی متوجه می شود که ارزش و اعتبار گذشته را برای استن نداشته و صرفا به عنوان یک وردست با او رفتار می شود.او از اینکه کارناوال و دوستانش را ترک کرده و به استن اعتماد کرده،پشیمان می شود.

استن در یک نمایش با زن زیبای پولداری به نام لیلیت آشنا می شود.لیلیت که یک روانپزشک است درددلها و صحبتهای بیمارانش را که همگی از طبقه مرفه هستند،ضبط کرده و امیدوار است با کمک استن بتواند وجوه قابل توجهی را از این طریق به دست بیاورد.استن با شنیدن پیشنهاد لیلیت و به طمع درآمد بیشتر،حاضر می شود با او همکاری کرده و با فریب خانواده های ثروتمند،پول بیشتری کسب کند.علیرغم مخالفتهای مالی،استن این برنامه را تا مراحلی جدی تر و خطرناکتر پیش می برد تا جایی که خیلی زود همه اندوخته هایش را از دست داده و به ناچار دوباره به دنبال کارناوالها می رود.اما کارناوالها علاقه ای به بازی فکرخوانی نداشته و فقط نیاز به یک شغل دارند:گیک.

دربارهی فیلم:
حتی اگر نام کارگردان فیلم را هم ندانیم،با گذشت بیست دقیقه از فیلم فورا متوجه می شویم یک فیلمساز خاص پشت دوربین آن حضور داشته است:فیلم همان سینمای عجیب و غریب و ترسناک و پرشکوه گی یرمو دل تورو است که می شناسیم.این بار گر چه هیولاهای خارجی حضور ندارند،اما هیولاهای انسان و انسانهای هیولا در همه جا هستند.دسته اول کسانی هستند که حرکات و استعدادهایشان با همه انسانها فرق می کند و حتی آن را روی خود نامگذاری هم کرده اند مثل مرد ماری! و دسته دوم ظاهر کاملا انسانی و حتی زیبا و جذاب دارند با اندرون هیولایی.
فیلم داستان طمع و زیاده خواهی و بلندپروازیست که مثل هیولایی درون آدمها ریشه گرفته و رشد می کند و یک روز همه چیز را با هم می بلعد.فیلم داستان آدمهاییست که مسیری مدور را به تصور رسیدن به بالاترین نقطه طی می کنند غافل از اینکه حتی در صورت اوج گرفتن هم باز به نقطه اول بازخواهند گشت.مثل استن که از ناکجا آباد بدون پول و محل خواب و غذای گرم سر می رسد و به سرعت با گرفتن سرنخها و موقعیتها خود را بالا می کشد و نهایتا به جایی پایین تر از مکان اول بازمی گردد.جایی که ارزشش حتی از جنینهای ناقص داخل الکل که از پشت شیشه های قطور به جهان می نگرند هم پایین تر می رود.زیرا جنین ترسناک و زشت هنوز هم قابلیت معامله و خرید و فروش را دارد ولی چه کسی مرد الکلی و نگون بختی مثل استن را لازم دارد؟

استن یک رهگذر است؛از همان ابتدای فیلم یک مسافر ناشناس با گذشته ای مبهم است که نمی توان حدس زد پشت آن چشمهای براق و لبهای دوخته چه افکار و نقشه هایی می گذرد.شخصیتهای دیگر یکی یکی در مسیر استن ظاهر می شوند و چیزهایی می گویند و احساساتی شکل می گیرد و تجربیاتی به وی منتقل می کنند و از مسیر خارج می شوند.بنابراین فیلم به جز خود مرد جوان،نیازی به معرفی جامع شخصیتها و سرنوشتشان ندارد.چنانکه نمی فهمیم چه بر سر کلم خبیث و سودجو و بی رحم آمد که کاناوال را بست و محبوب ترین اشیای خود یعنی فرشتگانش را فروخت.یا نمی فهمیم مالی پس از ناکامی در آن نمایش مسخره به کجا می رود و چه پیش روی دارد.آنچه ما می بینیم فقط دایره ترقی و اضمحلال استن است و بقیه فقط مانند مناظری که از پنجره قطار دیده می شوند،عبور کرده و می گذرند.
فیلم فیکشن یا فانتزی نیست اما تراولینگ های جذاب دوربین و طراحی صحنه زیبا و چشمگیر باعث می شود در لحظاتی فضای رئال کار را فراموش کرده و تصور کنیم در حال تماشای یک فانتزی نوار هستیم.این مورد خود می تواند یکی از نقاط قوت فیلم دل تورو باشد.

اگر حوصله کافی دارید و تحمل یک فیلم متفاوت را در خود می بینید،حتما این فیلم را در برنامه تماشای خود قرار دهید.حداقل اینکه این تعداد بازیگر نامدار که معمولا گزیده کار بوده و پیشتر بازیهای ماندگاری از خود به جا گذاشته اند،می تواند کنجکاوی برانگیز بوده و تماشای فیلم را برایمان دلپذیر کند.
بد نیست این را هم بدانید که فیلم اقتباسی از یک کتاب به همین نام است که در 1946 منتشر شد و در 1947 هم فیلمی به کارگردانی ادموند گولدینگ از روی آن ساخته شده است.
موضوع فیلم: سینما شان (N) ، فیلم های درام ، فیلم های تریلر-جنایی ، فیلم های ماجرایی
نامهای شناخته شده: بردلی کوپر , کیت بلانشت , رونی مارا , تونی کولت
