سینما مان شان

The Good Nurse

پرستار خوب

خلاصه‌ی فیلم:

مرگ مشکوک چند بیمار در بیمارستانی معروف،باعث می شود پلیس پیگیر پرونده شده و به تحقیق در مورد کارکنان آنجا بپردازد.

امتیاز در سایت IMdb (از ده امتیاز):۶.۸

امتیاز در سایت متاکریتیک(از صد امتیاز):۶۵٪

امتیاز در سینما مان شان(از پنج امتیاز):۴

داستان فیلم:

ایمی پرستار وظیفه شناس و مجرب است که در بخش مراقبتهای ویژه یک بیمارستان کار می کند.او مادری تنهاست که نگهداری از دو فرزند خردسالش را هم بر عهده دارد و وقتی متوجه می شود که به بیماری قلبی پیشرفته مبتلاست،به دلیل ترس از دست دادن شغل و درآمد،تلاش می کند این موضوع را پنهان کرده و در عین بدحالی،وظایف پرستاری خود را هم به نحو احسن به انجام برساند.

وقتی پرستار جدیدی به نام چارلز به جمع کارکنان بیمارستان اضافه می شود،زندگی روی خوش خود را به ایمی نشان می دهد زیرا چارلز خیلی زود متوجه وضعیت جسمی خطرناک ایمی شده و همواره در محل کار و در شرایط بحرانی به کمکش می آید.او چنان دلسوزانه و با دقت وظایف پرستاری را انجام می دهد که ایمی می تواند با خیال راحت کارها را به او بسپارد.

خیلی زود روابط ایمی و چارلی نزدیکتر شده و او حتی مهمان خانه آنها شده و در غیابش نگهداری از بچه ها را هم به عهده می گیرد.ایمی از اینکه با مردی آشنا شده که می تواند به او اتکا و اعتماد کرده و برای آینده اش برنامه ریزی کند،خوشحال است.

اما مرگهایی مشکوک در بخش مراقبتهای ویژه باعث به هم ریختن اوضاع می شود.بیمارانی که از نظر پزشکی در حال بهبودی بوده اند،ناگهان بدحال شده و از دنیا می روند.

پای پلیس هم به بیمارستان بازشده و علیرغم کارشکنی مدیران ارشد و تلاش برای عادی نشان دادن ماجرا،آنها شروع به تحقیق در مورد این مرگها و کارکنان بیمارستان می کنند.

وضعیت وقتی پیچیده تر می شود که معلوم می شود مظنون اصلی آنها کسی نیست جز چارلز.اما چون مدرکی برای اثبات وجود ندارد و انگیزه او از این کار نامشخص است و از طرفی ایمی تنها کسی است که داوطلب شده صادقانه در کشف قضیه به پلیس کمک کند،مسوولیت سنگین گفتگو با چارلز بر عهده او نهاده می شود.ایمی باید میان وظیفه انسانی و وجدانی خود و احساسات عاشقانه اش یکی را انخاب کند.

درباره‌ی فیلم:

ماجراهای پلیسی جنایی به خصوص آنها که بر اساس رخدادهای واقعی ساخته می شوند همواره از پرطرفدارترین و جذابترین گونه های سینمایی محسوب می شوند.قاتلان روان پریش که دقیقا معلوم نیست بر چه اساسی قربانیان خود را انتخاب می کنند یا با چه نیت و انگیزه ای دست به جنایت می زنند معمولا ترسناکتر و تکان دهنده تر هستند زیرا همه مردم از هر طیف و گروهی می توانستند بالقوه و نادانسته اهداف این افکار پلید قرار بگیرند و یا می توانند در آینده قربانیان آنها باشند.همین حس ترس مشترک و تحریک حس آماده باش و تشویق به هوشیاری بزرگترین برگ برنده فیلمهاییست که بر این قاعده ساخته می شوند.درست مثل چارلز که با ظاهری مظلوم و ضعیف و نحیف می تواند هیولایی بی رحم را درون خود حمل کند و بدتر از همه آن نوشته پایانی فیلم که خبر می دهد انگیزه و نیت او هرگز برای پلیس و دیگران روشن نشد.

همین موضوع ممکن است برخی از تماشاگران را دچار فوبیای کارد درمان و بیمارستان بکند.بنابراین اگر از افرادی هستید که خیلی زود دچار اضطراب و وسواس و فوبیا می شوید،بهتر است قید تماشای این فیلم را بزنید چون ممکن است تا مدتها مانع مراجعه شما به پزشک و بیمارستان بشود.

اما بازیهای بسیار خوب فیلم بزرگترین برگ برنده آن است که می تواند لذت تماشایش را چند برابر بکند.برای افرادی غیر از آن دسته که گفتم،توصیه به تماشای فیلم و قرار دادنش در برنامه پایان هفته می کنم.