The Jacket
جلیقه
| نوع فیلم | تریلر/ماجرایی/علمی تخیلی |
| کارگردان | جان میبری |
| بازیگران اصلی | آدریان برودی کایرا نایتلی کریس کریستوفرسن جنیفر جیسون لی دنیل کریگ |
| مدیر فیلم برداری | پیتر دمینگ |
تدوین | اما هیکاکس |
| موسیقی | برایان انو |
| کشورتولیدکننده | امریکا |
| سال تولید | ۲۰۰۴ |
| مدت فیلم | ۱۰۰ دقیقه |
امتیاز جهانی فیلم در IMDb(از 10 نمره): ۷
امتیاز فیلم در سینما مان شان (از 5 نمره): ۲

خلاصه ی فیلم:
مردی به نام جک که دراثرجراحت درجنگ،حافظه اش را به طور کامل ازدست داده است،به اتهام قتل یک مامورپلیس محاکمه می شود.درحالی که به هیچ عنوان حادثه را به یاد ندارد فقط مصراست که قاتل نیست.اوبرای معالجه به یک آسایشگاه روانی فرستاده می شود.مدیرآسایشگاه پزشکی است که پنهانی بیماران را برای آزمایش درجلیقه ای مخصوص می پیچد ودرکشویی درزیرزمین حبس می کند.بعد از مدتی جک پی می برد که با تمرکزمی تواند ازاین طریق در زمان سفر کند وتلاش می کند از این فرصت برای نجات خودش ودیگران استفاده کند.

داستان فیلم:
جک استارکس درجنگ عراق به شدت زخمی می شود وپس ازنجات معجزه آسایش،حافظه اش را به طورکامل از دست می دهد.او پس ازترخیص،به اتهام قتل یک مامور پلیس درجاده محاکمه می شود در حالی که حادثه را به یاد ندارد وفقط یادش هست که به دختربچه ای به نام جکی ومادرالکلی اش که در برف مانده بودند کمک کرده وبعد هم سواریک اتومبیل عبوری شده.
دادگاه او را مبتلا به اختلال روانی تشخیص داده وبه آسایشگاهی می فرستد.مدیرآسایشگاه که روانپزشکی به نام دکتر بیکر است،پنهانی بیماران را درجلیقه ای مخصوص می پیچد ودرکشویی در زیرزمین که مخصوص اجساد است،حبس می کند.جک در روزهای اول به شدت بدحال می شود وتصاویری عجیب وکابوس وار می بیند اما به تدریج پی می برد که می تواند ازطریق همین کشو،در زمان سفر کند.او در یکی از این سفرها به آینده،با جکی ملاقات می کند که زنی جوان است. جکی حرف های جک را باور نمی کند وبه او می گوید که جک استارکس واقعی،همان چند سال پیش دریک بیمارستان روانی مرده است.

جک پس از بیرون آمدن ازکشو،پی می برد که درهمین روزها کشته خواهد شد وتلاش می کند جلوی این ماجرا را بگیرد.پزشکی به نام دکتر لارنسون که درآسایشگاه کارمی کند،با دیدن کبودی ها وزخم های بدن جک،به دکتربیکر مشکوک می شود اما جک برای آن که بتواند بازهم به آینده برود،موضوع را پنهان می کند.او در رفت وبرگشت هایش تلاش می کند مشکلات دیگران را هم حل کند .سرانجام روز موعود می رسد وجک نمی تواند جلوی اتفاقی را که قرار است برای خودش بیفتد،بگیرد.
از جملات فیلم:
مهم نیست که همه چی چقدربد به نظر میرسه،مهم اینه که وقتی بیداری قشنگتر ازموقعیه که خوابی.وقتی می میری فقط یه چیز هست که میخوای اتفاق بیفته:می خوای برگردی.

درباره ی فیلم:
جلیقه به وضوح موضوعی جذاب را به هدر داده است.داستان تا جایی که جک حافظه اش را از دست داده ودربیمارستان توسط روانپزشکی که خود دیوانه است،شکنجه می شود جالب است.حتی موضوع سفر در زمان را هم می توان تحمل کرد با توجه به این که این روزها سفر درزمان دراکثر فیلم ها فرو شده است.اما داستان کمک های جک به دیگران ،کمی ساده انگارانه ودم دستی وشعاری است.این که جک بیاید وبه دکتر لارنسون درمورد صرع بابک توضیح بدهد یا برای مادر جکی نامه بنویسد ومادر هم یک دفعه منقلب بشود وسیگارش را خاموش کند،منطقی نیست.حتی مرگ جک هم بی منطق وبیهوده اتفاق می افتد.شعارهای فیلم در این حد است که تمام آدم بدهای فیلم درآینده دچارسرنوشتی بد شده اند تا دل جک خنک شود.دکتر بیکر افسرده وبیماروتنهاست؛دکترجوانتر مرده است وبهیارتنومند هم خودش حالا جزو دیوانه هاست!اما لارنسون چون مهربان و دوست داشتنی است،سالم مانده وموفق هم شده که یک بیمار صعب العلاج را نجات بدهد!
البته فیلم برای یک بعدازظهرمعمولی می تواند سرگرم کننده باشد وچون تمام صحنه های فیلم در زمستان وبرف است،پیشنهاد می کنم آن را در زمستان نبینید!
موضوع فیلم: سینما شان (J) ، فیلم های تریلر-جنایی ، فیلم های علمی تخیلی
نامهای شناخته شده: آدریان برودی , کیرا نایتلی , دنیل کریگ
