سینما مان شان

درباره سینمای مان و سینمای شان

سال ده هزار پیش از میلاد(71)

سینما مان شان
سینما مان شان درباره سینمای مان و سینمای شان

سال ده هزار پیش از میلاد(71)

10000 BC

سال ده هزار پیش از میلاد

نوع فیلم ماجرایی/تخیلی
کارگردان رونالد امریخ
بازیگران اصلی

استیون استرایت  

کامیلا بل 

کلیف کورتیس

عمر شریف(نریشن) 

مدیر فیلم برداری اولی استایگر
موسیقی هارولد کلوزر
تدوین الکساندر برنر
کشورتولیدکننده امریکا
سال تولید ۲۰۰۸
مدت فیلم ۱۰۸ دقیقه

امتیاز جهانی فیلم در IMDb(از 10 نمره): ۴.۹

امتیاز فیلم در سینما مان شان (از 5 نمره): ۱

خلاصه ی فیلم:

درسال 10000 پیش ازمیلاد،قبیله ی یاگال درانتظارمعجزه ای هستند تا به دوران گرسنگی وقحطیشان پایان بدهد وزمانی که دختری با چشم های آبی را درکوهستان می یابند،او را نشانه تلقی می کنند واوولت می نامند.اوولت وپسری به نام دله،دلباخته ی یکدیگر می شوند اما شبی قبیله مورد تهاجم افرادی ناشناس قرارمی گیرد که اوولت را با خود می برند.دله ومردان دیگری ازقبیله رهسپار یافتن اوولت می شوند وبرای این منظور،سفری سخت را درپیش می گیرند.

داستان فیلم:

داستان درسال 10000 پیش از میلاد مسیح می گذرد.درسرزمینی برفی وکوهستانی،یاگال ها ازطریق شکارماناک های غول پیکر زندگی را می گذرانند.آنها شکارچیانی ماهرهستند اما به تدریج تعداد ماناک ها کاهش می یابد وقبیله گرسنه می ماند.جادوگر یاگال ها که او را پیرمادرمی خوانند،دعا کرده واز ارواح اجدادشان کمک می خواهد.درهمین زمان مردم درکوهستان دخترکی را پیدا می کنند که برخلاف یاگال ها،چشمانی آبی دارد ومدعیست مردم قبیله اش توسط اهریمنان چهارپا کشته شده اند.پیرمادر نام اوولت براومی نهد وپیشگویی می کند که دخترچشم آبی با مردی که درشکاربزرگ قهرمان باشد،ازدواج خواهد کرد واین دونجات بخش یاگال ها خواهند بود وآنها را به سوی زندگی تازه خواهد برد.

دله پسربچه ایست که دلباخته ی اوولت شده است.پدر دله سال ها پیش قبیله را ترک کرده است وبه همین دلیل اومدام مورد تمسخرسایر بچه ها قرارمی گیرد زیرا تصورمی شود پدرش گریخته است.شکارچی بزرگ قبیله به نام تیک تیک پیوسته از دله حمایت می کند.

سال ها می گذرد ودله واوولت درکنارهم بزرگ می شوند.روزی یاگال ها خبردار می شوند که گله ای بزرگ از ماناک ها درحال نزدیک شدن به قبیله هستند.پیرمادر اطلاع می دهد که این همان شکاربزرگ است وپیروزاین شکار،نه تنها نیزه ی سفید را به دست خواهد آورد،بلکه همسر اوولت هم خواهد شد.دله عزمش را جزم می کند اما رقیبی سرسخت به نام کارن هم درکناراوست.اوولت که می ترسد کارن نبرد را پیروز شود،از دله می خواهد که با هم بگریزند،اما دله نمی پذیرد.

در روز نبرد،دله به طورتصادفی موفق می شود قویترین ماناک را شکار کند و پیرمادر اوولت ونیزه ی سفید را به او می سپارد.درحالی که تیک تیک ازاین که دله حقیقت را نگفته ووانمود کرده به درستی برنده شده،ناراضی است.دله حقیقت را به اوولت نیز می گوید اما همان شب گروهی از مردان بی رحم به دهکده حمله کرده وپس ازغارت،عده ای را با خود می برند ازجمله اوولت را.دله مطمئن است که آنها شیطان نیستند بنابراین روزبعد تصمیم می گیرد به دنبال آنها برود.تیک تیک،کارن و پسری به نام باکو هم با او رهسپارسفرمی شوند.آنها ازکوهستان یخ بسته،جنگلی خطرناک وبیابانی سوزان وخشک عبور می کنند ودرمسیربا مردم قبیله های دیگری آشنا می شوند که آنها هم به دنبال عزیزانشان هستند.آنها به محلی می رسند که بردگان مشغول ساختن بنایی عظیم برای خدایشان هستند.دله پی می برد که این فرد،نه تنها خدا نیست،بلکه پیرمردی ضعیف است.دله با کمک سایربردگان ومردان سایرقبیله ها،دست به قیام زده وخدای دروغین را برملا می کند.

درباره ی فیلم:

فیلم هایی که با اتکا به جلوه های ویژه ساخته می شوند،دو دسته اند:یک دسته داستانی را روایت می کنند وازجلوه های ویژه هم برای اثربخشی داستانشان استفاده می کنند مثل سه گانه ی ارباب حلقه ها یا دزدان دریایی کارائیب.اما دسته ای ازفیلم های هم هستند که اصولا ارکان داستانی خاصی ندارند وسازندگان آنها هیچ ایده ی نو ومبتکرانه ای ندارند وفقط به جلوه های ویژه می اندیشند مثل قطب نمای طلایی یا همین فیلمی که مورد بحث ماست.

این فیلم تمام ارکان سینمایی اش را فدای جلوه ها کرده که ازقضا درآنها هم موفق نیست.جلوه ها در لانگ شات های طبیعی بهترکارشده مثلا نماهای مربوط به کوهستان وبیابان که اتفاقا بسیارشبیه هلی شات شده اند وتمیزهستند اما درنماهای نزدیک،اشکالات ظریفی به چشم می خورد.مثلا لحظه ی نزدیکی تیزدندان به دله یا ماناک ها ازنزدیک ، درزهای بسیاری دارد.

گریم ها وبازی ها را هم نمی توان نادیده گرفت البته ازبعد منفی!لنزهای مشکی درچشم مردان یاگال،لنز آبی بزرگ ونامتناسب درچشمان اوولت که کامیلا بل با وجود این لنزها درچشمانش،حتی نمی تواند درست پلک بزند!،موها که به پشم کوبیده ی شتر شبیه است همگی نشانه های یک طراحی گریم بسیار ضعیف است.درمورد بازی ها هم درچندین مورد احساس کردم که بازیگران به زحمت خنده هایشان را کنترل می کنند مثلا صحنه ی دعوای بچه ها ودخالت تیک تیک را با دقت نگاه کنید.اصلا تیک تیک در تمام صحنه ها خنده ای پنهان وفروخورده درچشمانش دارد.بدیهی هم هست که وقتی بازیگران بی تجربه ی فیلم یکدیگر را دراین ظاهرعجیب ومضحک می بینند،خنده شان بگیرد!

داستان بسیار ساده طرح شده وبسیارساده ومستقیم هم روایت می شود.تمام شعارها وپیام های فیلم مستقیم است وسرراست به خورد بیننده داده می شود.درست مثل شعرهایی که کودکان درکودکستان می آموزند تا دست وصورتشان را بشویند و دروغ نگویند،این فیلم هم درست به همان طریق پیام می دهد که تسلیم ظلم نشویم وبا ظالم بجنگیم!

تنها نکته ی مثبت فیلم ،صدای گوینده ی نریشن فیلم است که داستان را روایت می کند وآن،صدای کسی نیست به جزبازیگر مشهوروقدیمی سینما:عمر شریف. والبته صد حیف که صدای او درچنین فیلمی به هدر رفته است.داستان بارها تلاش می کند به جملاتش اوج بدهد وماجرای دختر چشم آبی را با جملاتی مرموز ومعماگونه پیش می کشد اما درادامه،هیچ حرکت قهرمانانه یا جالب توجهی از اوولت نمی بینیم.

البته می توان با تماشای فیلم مدتی سرگرم شد وحداقل با تصوراین که صحنه های کوهستانش هلی شات است! لذت برد.این نکته راهم اضافه کنم که فیلم دارای دو پایان بندی است که دریکی می توانید چهره ی عمرشریف را هم ببینید که ماجرا را برای کودکان تعریف می کند وگویا کهنسالی باکو است.اما در ورژن اصلی ،چهره ی راوی نمایش داده نمی شود.

 

 


موضوع فیلم: سینما شان(9-0) ، فیلم های تاریخی ، فیلم های ماجرایی
نامهای شناخته شده: کامیلا بل

تاريخ : | | نویسنده : سینما مان شان |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.