سینما مان شان

درباره سینمای مان و سینمای شان

معرفی فیلم هزارتو (472)

سینما مان شان
سینما مان شان درباره سینمای مان و سینمای شان

معرفی فیلم هزارتو (472)

هزارتو

نوع فیلمدرام/معمایی
کارگردانامیرحسین ترابی
بازیگران اصلی

شهاب حسینی....(امیرعلی)

ساره بیات.................(نگار)

غزال نظر....................(بیتا)

پژمان جمشیدی.....(نریمان)

فریبا جدیکار.....(مامان فری)

علی ثانی فر...(افسر پلیس)

مدیرفیلم برداریاشکان اشکانی
موسیقیپیمان یزدانیان
تدوینسپیده عبدالوهاب
طراح گریمسید جلال موسوی
سال تولید۱۳۹۷
مدت فیلم ۸۲دقیقه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خلاصه‌ی فیلم:

وقتی پسربچه ای در خیابان گم می شود،خانواده دور هم جمع می شوند تا او را بیابند.در این میان معلوم می شود که هر کس رازهای پنهانی دارد که برخی برملا شده و برخی ناگفته باقی می مانند.

امتیاز در سایت IMdb (از ده امتیاز):۴.۶

امتیاز در سینما مان شان(از پنج امتیاز):۲

داستان فیلم:

پسربچه پنج ساله ای به نام بردیا وقتی برای گردش و خرید همراه پدرش امیرعلی از خانه خارج شده،ناپدید می شود.از آنجا که امیرعلی پدر واقعی کودک نیست،از سوی همسرش نگار تحت فشار قرار گرفته و به شدت بازخواست می شود.

مادر و برادر نگار و دوستش بیتا هم سرمی رسند و هر یک تلاش می کنند به نوعی به حل مشکل کمک کنند اما نگار که به شدت مضطرب و آشفته است،با همه برخورد تندی داشته و همگی را به بی علاقگی به فرزندش محکوم می کند.

درحالی که جستجوها و تحقیقات پلیس و افراد خانواده به جایی نرسیده و هیچ ردپایی از کودک گم شده به دست نیامده،معلوم می شود هر یک از افراد حاضر در ماجرا،رازی پنهان در سینه دارند و به نوعی با دروغگویی مسیر تحقیقات را پیچیده تر کرده اند.در این میان هر کس پیش از بردیا و سرنوشت او،به فکر پنهان کردن اسرار پنهان خود و منافعیست که می توان از این موقعیت کسب کرد.

درباره‌ی فیلم:

«هزارتو» همانطور که از نامش پیداست به هزارتوی پیچیده دروغ و خیانت و پلیدی میان آدم بزرگهایی می پردازد که سودجویی ها و انتقام طلبی های خودخواهانه شان،قبل از خودشان یک قربانی دارد:یک کودک بی دفاع و بی صدا که اصولا هیچ نقشی هم در ناکامی ها و مصیبتهای زندگی آنها نداشته.تا اینجا موضوع فیلم گر چه تکراری،اما قابل درک و جذاب برای پیگیری است اما طرح معماها و شرح دروغها ضعف فیلمنامه را به شدت هویدا می کند.اینکه همه آدمها تا این حد بی رحم،دروغگو و خائن از آب در بیایند،باعث شلوغی و پراکندگی داستان شده.ماجرای امیرعلی،بیتا و نگار قابل درک است اما ماجرای نریمان،داریوش و ... کاری جز غلظت دادن بیهوده به فیلم دارد؟

بازیهای متناقض و بازیگران بی ارتباط به یکدیگر هم به این ضعف دامن زده.به عنوان مثال شهاب حسینی و ساره بیات مانند همیشه با شدت و پرتنش و پایبند به رئالیسم سینمایی بازی می کنند اما بازی غزال نظر حداقل ده پله با آنها تفاوت دارد و در حس و حال یک سریال تلویزیونی مانده است.پژمان جمشیدی هم گزینه ای به شدت نچسب وسط فیلم است که به خصوص با شوخی ها و مزه پراکنی های بی مزه،گویی از فیلمی دیگر به وسط این فیلم پرتاب شده.شوخیهایی مبتذلی مثل دادن سلام نظامی به اتومبیل پلیس که از خیابان عبور می کند در حالیکه چند ثانیه قبل بیننده در معرض صحنه تلخی مثل کشف جسد یک کودک قرار گرفته.این متلک پراندنهای بی ربط با سیاهی لشگرها هم ادامه دارد.مثلا وقتی بیتا از مغازه ای سراغ داریوش را می گیرد که مغازه اش تعطیل است،سوال می کند که:«این مغازه بسته است؟» و سیاهی لشگر نقش مغازه دار با بازی به شدت ضعیف(که احتمالا در توهم خود بهروز وثوقی پنداری قرار گرفته!) می گوید:«نه،بازه ادای بسته بودنو در میاره!» در یک فیلم به شدت درام و غم انگیز،این شوخی های سطحی و مبتذل واقعا چه جایگاهی دارد؟

همچنین سکانسهای جانبی که هیچ نقش موثری در فیلم ندارند،کاملا از قاب داستان بیرون می زند و نمی تواند داخل بدنه ی فیلم فرو برود.مثل صحنه ی زد و خورد دو مرد بالای برج نیمه کاره یا پسر کندذهنی که مورد حمله ی امیرعلی قرار می گیرد.به راستی حذف این دو سکانس چه اثر مهمی می توانست روی فیلم بگذارد؟نکته ی دیگر حضور منفعل و بی خاصیت پلیس در فیلم است.مامور نچسب و حوصله سربری (با بازی یکنواخت و کلیشه ای علیرضا ثانی فر) سرمی رسد و در کل فیلم سه بار می آید و یکی دوتا سوال بدیهی می پرسد و می رود پی کارش!مثلا سرمی رسد و به امیرعلی (به عنوان پدرخوانده کودک مفقودشده) خبر می دهد که او در مورد محل گم شدن بچه،دروغ گفته؛سپس ناپدید می شود و می رود پی کار خودش!سوال اینجاست که این مامور وقتی جلوی چشم بیننده نیست،دقیقا در حال چه کاریست؟! کلا حضور این مامور کندذهن تنبل قرار است چه اثری در ماجرا داشته باشد؟

آنچه در ادامه می ماند انبوه دروغ و خیانت و توطئه و خشونت و پرخاش و بی رحمی و بی وجدانی است که میان یک یک شخصیت های فیلم جریان دارد و یک قربانی بیگناه که از هیچ کدام از این بازیها خبر ندارد و طبعا قرار هم نیست صدای کمک خواهی او میان این همه هیاهو و سیاهی به گوش کسی برسد.در واقع قربانی شدن این قربانی کوچک فقط بهانه ایست برای آشکارشدن رذالتها و پلیدیهای آدمهای بزرگتر.

اگر به فیلمهای خانوادگی خیانت محور با مضمونی کمی معمایی علاقه مندید،احتمالا «هزار تو» انتخاب بدی برای تماشا نخواهد بود.


موضوع فیلم: سینما مان (و ه ی) ، فیلم های درام ، فیلم های معمایی
نامهای شناخته شده: شهاب حسینی , ساره بیات , پژمان جمشیدی , غزال نظر

تاريخ : | | نویسنده : سینما مان شان |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.